پسرم گریه میکرد مادرشوهر نمیداد گفت خودم میخوابونم بهش کمکی شیر خشک میدم میگه این ک شیر خشک میخوره بود و نبودت براش فرقی نداره خلاصه آنقدر گریه کرد که آخر دیگه پسرم جیغ میزد خودشو میکشید سمت من تا بغلش کردم خوابید بچم مادر شوهری شمام اینجورین

والا من اکه جا شما بودم بچمو میگرفتم ازش جوابشو میدادم نمیذاشتم دخالت کنه تو زندکیم

خوب به زور از دستش میکشیدی میگفتی بچمو بده! و دیگ از این به بعد با من این مدلی حرف نزنین!

خواستی بگی بچموبده بروبچت بغل کن بزرگ کن من خودم بلدم بچموبغل کنم بزرگ کنم

مادر شوهر من میگف بزار پیشم بخوابه خودم بش شیرخشک میدم..درمورد بچه دو ماهه همچین حرفی میزد

وای خدا چرا منقرض نمیشن این ادما.... کاش نسل ماینطور مادر زن و مادر شوهر دیگه نشه.

چقدر بیشعور جوابشو بده
اگه لازم شد بچه رو به زور ازش بگیر😒
حالم بهم خورد 🤦🏼‍♀️

یعنیییی چیییی شیرخشک‌میخوره بود و نبودت فرقی نداره براش😑😑😑
مگه مادری فقط به شیر دادنه اخه
دخترم نوزاد بود مادرشوهرم هی میگف بزارین امشب نلا‌ اینجا بمونه خودتون برید
هی یکی دوبار نشنیده گرفتم
دفعه سوم گفتم‌نلا بدون من هرگززز جایی قرار نیس بمونه
اگه میمونه منم باید باشم
دیگه تکرار نکرد
جوابشو بده فک نکنه خبریه😒😒😒😒

خیلی حرف زشتی زده هرچی باشه مادرشی بوی تنت ومیشناسه باید یه چیزی میگفتی حرف بدشو دیگه تکرار نکنه

وا مگه باید بچه حتما شیر بخوره بچه از بو مادر گرما مادر حس امنیت میگیره آروم میشه عجبا

مادر شوهر من دوست داره همین کارا رو بکنه ولی من بهش اجازه نمیدم

چه مادرشوهر خنگی داری چه بیکار

من نمیرم اصن که نخاد ازین نظرا بده
در حد۱-۲ ساعت میرم،۲هفته یکبار
البته ک همونجا هم به تیکه ای میندازه
ولی دیگ فرصت دخالت زیاد رو نداره