۷ پاسخ

بنده خدا چقد ترسیده انگار

ای جانم پسر منم دیروز ده ماهه شد

مرصاد عاشق بادکنکه

مامانای خوش ذوق به مناسبت ولنتاین تخفیف داریم با سفارش دوتا عکس سومی رو رایگان دریافت کنید  ادیت عکس نی نی هاتونو مخصوص ولنتاین .برای سفارش واتساپ روبیکا ایتا به ۰۹۹۲۰۳۲۲۹۲۱ پیام بدید

اوخی موهاشو😍
آره سخته بابچه عکس انداختن🥲

اوخ خودااا فقد موهاشووو من بخورمت ک😍

😂😂😂من دخترمو اوردم‌جشن از صدا ترسیده فقط داره گریه میکنه

سوال های مرتبط

مامان مهراب مامان مهراب ۱۲ ماهگی
دیروز سختترین روزم رو گذروندم .واقعا سخت بود خیلی سخت .منی که همش تو بیمارستان بودم و سره کارم با مریض ها دیروز نفسم تو حلقم بود استرس گرفته بودم به زور خودم رو کنترل کرده بودم خونسرد باشم .مهراب از رو تخت افتاد پایین یکدفعه نفسش رفت کوبیدم پشتش هنوز نفسش نیومده بود بالا زدم پشت باسنش چند تا محکم جیغ زد و گریه کرد بعدش بهش فرنی دادم خورد دوبار بالا آوارد گفتم شاید زیادی دادم و استرس به خودم ندادم ولی تو ذهنم بود بعد دیدم رگه های خون تو دوتا سوراخ بینیش هست دوستم گفت زنگ ۱۱۵بزنم زدم گفت برسونم بیمارستان بردم گفتن باید بخوابونمش عکس بگیرم از حال و هوای حال بدم هیچی نگم بهتره چون از درون داغون بودم و ترسیده بودم بردم عکس گرفتن خداروشکر خوب بود .حالا بعدش رسیدم خونه شوهرم دعوام کرد مادرشوهرم دعوام کرد که آی تقصیر تو بوده .جوابشونو دادم ولی کسی از دل داغون من خبر نداره .نمیفهمن بچه راه افتاده بچه آویزون میشه چه رو تخت چه به پله چه به همه جا و امکان افتادنش هست .اونی که تمام استرس هارو یکجا کشید اونی که بچه رو تنها برد بیمارستان و آوارد اون من بودم نه اونا پس حق ندارن من رو بازخواست کنن.دلم فقط گرفته