من بارداری به شدت سختی داشتم و همین طور ویارم خیلی شدید بود حتی به پسر بزرگمم ویار داشتم تا گفته نماند من قبل از بارداری جراحی سنگینی داشتم و به خاطر همین بدنم خیلی داغون بود و نه قبل از بارداری و نه بعدش ما اصلاً مسافرت نرفتیم و بچه‌ها مدام بهونه میگرفتن به خاطر همین بعد از چهار ماهگی آوین ما به مسافرت رفتیم.خلاصه بعد از برگشتنمون حدود یه هفته طول کشید تا دوباره دیدم آوین یکم حالش بهتره ناگفته نماند که شیر خوردن آوین همون‌طور کم بود و من مجبور میشدم با قطره چکان و سرنگ شیر بدم بهش و در کنار شیر خودم شیر خشکم میدادم به آوین اما نه خیلی چون تمایلی نداشت تقریبا روزی سه وعده 30سی سی شیر خشک میخورد و من خیلی راضی بودم چون هم استفراغش خوب شده بود و هم دیگه کولیکش برطرف شده بود و من هم یواش یواش شیر و لبنیات رو به غذام اضافه کردم و بعد از تقریباً نزدیک پنج ماه من تونستم ماست و شیر بخورم واقعا بدنم نیاز داشت چون اصلاً نمیتونم مکمل مصرف کنم حتی خارجی به شدت گوارشم اذیت میشه .
بالاخره آوین پنج ماهم رد کردو من با مشورت پزشکش دو هفته بعد از پنج ماهگی غذای کمکی آوین رو شروع کردم که اونم خیلی سخت بود 😵‍💫😫

۱ پاسخ

خب؟ الان چی شده؟😶

سوال های مرتبط

مامان Avin مامان Avin ۸ ماهگی
بلاخره وقت واکسن دو ماهگی رسید و من و همسرم آوین خانوم رو بردیم بهداشت کارشناس بهداشت اول قد و وزن رو گرفت و هر چه که لایق خودش بود رو به من گفت دخترت خیلی وزنش کمه چرا شیرش نمیدی یعنی چه که شب شیر نمیخوره و...... ودر آخرهم گفت باید شیر خشک بدی بهش درصورتیکه شیر خودم خیلی زیاد بود و اکثرا میدوشیدم و میریختمش دور چون آوین به هیچ عنوان نه شیشه می‌گرفت نه پستونک تازه خانم بالا آوردناش شروع شده بود به زور همسرم یک هفته تحمل کردم و بالاخره رفتم پیش یک متخصص.وقتی آوین رو دید گفت وزنش و همه چیزش خوبه اما به خاطر بالا آوردن و کولیکش بهش دارو داد قطره کولیف برای کولیک و پودر امپرازول برای رفلاکس.دقیقا تا چهارماهگی طول کشید تا مقاومتش نسبت به شیر خوردن شکسته شه وزنش ماهی نیم کیلو اضافه میشد و من طبق نظر دکترش راضی بودم قطره و پودرشم قطع کردم اما وقتی برای واکسن چهار ماهگی بردمش خودم از کارشناس بهداشت خواستم به جای آد مولتی ویتامین بهم بده.آوینم که عاشق مزه مولتی ویتامین شده بود و منتظر بود من دوباره قطره چکان رو بذارم تو دهنش.
بعد از چهارماهگی ما یه مسافرت پنج شیش روزه رفتیم با اینکه اصلاً از شیر خوردن آوین کم نشده بود و همه جوره مراقبش بودم و من اصلاً به خاطر آوین از هتل بیرون نمی‌رفتم اما دوباره بالا آوردنش شروع شد به حدی بالا می آورد که لباسای منم کثیف میشد و پوشکشم خیلی خیس نمیشد بچم دوباره وزن کم کرد و کاملاً مشخص بود که لاغر شده داخل پرانتز بگم که آوین بچه ی سوم منه و به غیر از خانوم خانوما من دوتا پسرم دارم
مامان Avin مامان Avin ۸ ماهگی