دوست داشتم تجربه ی خودمو به اشتراک بذارم شاید به درد یه نفر خورد
آوین فقط یک ماه اول زندگیش رو خوب وزن گرفت و خیلی هم خوب شیر میخورد.بعد از اون کولیک و شب بیداری ها شروع شد اصلا شیر نمی‌خورد انگار داشتم شکنجه اش میکردم وقتی بهش شیر می‌دادم اما من خسته نشدم تمام تلاشمو کردم تا شیر خوردنو ترک نکنه مدام بغلم بود باید با یه دست در حال راه رفتن میگرفتمش و بهش شیر می‌دادم شبا خیلی سخت میخوابید خونه رو آروم و تاریک میکردم صدای سفید براش میذاشتم اما نمیخوابید مدام باید بغلش میکردم تا خوابش ببره تازه وقتی می‌خوابید نمیشد بذارمش تو جاش سریع بیدار می‌شد باید حداقل نیم ساعت تو همون حالت میموندم و بعدم تو بغلم باهاش دراز می‌کشیدم و یواش یواش میذاشتمش توی رختخواب شبا هم تو خواب هیچی نمیخود تا صبح ساعت پنج و نیم بعد تا وقتی که بیدار می‌شد هر یه ساعت در حد پنج دقیقه شیر می‌خورد خلاصه من درگیر بودم با این دختر خانوم

۵ پاسخ

حالا تجربت چی بود؟

هااااا کو بقییش پس؟

چقدر شبیه دختر منه همچیش
تو یه ماه اول قشنگ از ۳۵۰۰ شد ۴۹۰۰
بعد اون نه شیر میخورد نه وزن میگرفت همش گریه و بیتابی
تمام این لحظه هارو منم تجربه کردم
اخرش مجبور شدم شیر خشک بدم و الان با اینکه شیر خشک و هر دو ساعت تقریبا ۹۰ تا میخوره و ۳ وعده غذاوسطاشم میانوعده بازم درگیرشم والان که داره ۹ ماهش میشه ۶کیلو و ۸۰۰ وزنشه 😭🥲 تنها چیزیو که تونستم درست کنم خوابیدنش بود ک خداروشکر الان هر موقع خوابش میاد تو هر حالتی باشه بدون داد و گریه یهو دراز میکشه و خولبش میبره

بچه منم کم میخوره مهم تقویت شه .اب عناب بجوشون یکم نبات بریز تو شیشه بده بخور برای کم خونی اشتها وچاق کنندسن

آخی پسر منم ۳۱ خرداد بدنیا اومده🌷

سوال های مرتبط