۲۲ پاسخ

قبل مامان شدن رسیدگی به پوست و موهام
مطالعه
یوگا
پیاده روی
خرید
معاشرت با دوستام
الان تنها چیزی که بهم آرامش میده
خواااابه😫🌝

بههههه چقدر همشون خوب بود
بازی کردن و وقت گذروندن با بچه هام و زبان خوندن رو هم به لیستت اضافه کن

من کلا وقتی تو عالم خواب سیر میکنم واسم لذتبخشه چون یه دنیا دیگه هستم وقتی بیدار میشم همش میشه تکرار

اول از همه کتاب خوندن...
بعدشم رنگ امیزی دکتر ماندلام ...
یه تیپ ساده راحت بزنم برم کافه هایی که دوست دارم دوست مورد علاقه ام رو ببینم آیس لته یا ماکیاتو با سیروپ فندوق بخورم بعد بریم قدم بزنیم و آهنگ گوش بدیم برین گلخونه چندین ساعت اونجا بی وقفه بدون نگرانی برای خونه کارهای خونه بدون نگرانی برای مسئولیت هایی که رو دوشمونه
باشگاه و یوگا...
کارهایی که قبل از بچه دار شدن میکردم و بطور عجیبی همه اشون ۳ ساله قطع شده ...
الان فقط خواب...

سلام مامانا.من الان بزرگترین آرزوم اینه که هرچی زودتردانشگاهم تموم بشه وآزمون استخدامی بدم وبرم سرکار.واااای خدااگه همون سال اول که آزمون بدم برم سرکارچقدرخوب میشه بادوتابچه کوچیک ودوران حاملگی دبیرستان و دانشگاه رودارم میگذرونم .خداخودش برام دری بازکنه ومنوبه آرزوم برسونه .مامانابرام دعاکنید😢من خیلی شاغل شدن رودوست دارم وکلی هدف دارم

من خونه بابام میرم با خواهرام جمع میشیم
رمان خوندن

دوش گرفتن
قهوه
آشپزی
قدم زدن
وقت گذروندن با آدمهایی که قلبم کنارشون میخنده

تمیزی خونه و اشپزی و فیلم دیدن و بافتن

از موارد دیگه ای که خیلی بهم آرامش میده ندیدن مادرشوهرم هست..که زبونش تند و تیزه..😁

پول به دست اوردن🤣

قبل از بچه داری..
تدریس زبان..
نوشتن کتاب..
ترجمه متون..
مسافرت با دوستام..
بعد از ازدواج..
فقط بچم ویروس نگیره و مریض نباشه...😆
با شوشو و دخترم تو هوای خوب بریم خرید..😊
در حال حاضر که باردارم..بتونم یه ظرف توت فرنگی و خیار و گوجه رو باهم بزنم تو رگ...به شرطی که اسهال نشم..🤭😄

صحبت کردن با دوستای قدیمی هم خیلی خوبه یاد و گذشته میفتم یاد دوستان دوران دبیرستان

من بیشتر خونه هام مرتب و تمیز باشه آرامش دارم و غذا ی خوبی آشپزی کنم
حس های خوبی میگیرم
نوشیدنی هام هم خیلی دوست دارم همه مدل کافئین دار ،نوشابه اینا

کافه رفتن
خرید کردن

خونم تمیز باشه برنامه ریزی برای کل کارام و زندگیم خواب خوراکم داشته باشم اهنگ گوش دادن فیلم دیدن معاشرت با افراد خنده رو و انرژی مثبت ورزش کردن نتررس بووودن اینکه خیلی ترسوووام عذابم میده

کتاب خواندن
خواب
از وقتی حامله شدم
پرپشتی موهام ازدست دادم طوری که به کاشت مو فکر میکنم
براهمین این مورد ازلیست حذف شده
عزیزم😭

فقط آهنگ گوش دادن

گل کاشتن
قدم زدن تنهایی
معاشرت با آدم‌های انرژی مثبت
فیلم مورد علاقمو دیدن
طلا خریدن که الان آرزو شده
مهمونی رفتن خونه کسانیکه دوسشون دارم
تمیز بودن خونم
قبلا که بچه نداشتم زیاد بودن الان با این دوتا زیاد نمیشه کاری کرد

ورزش خیلی برای من لذت بخشه
دیدن فیلم با همسرجان
گشت و گذار با شوهرم و نیلا کوچولو تو کالسکه

سلام
تمیزبودن خونه ام
خریدکردن
اشپزی
مسافرت باهمسرم دوتایی

همه مواردی که گفتی به اضافه چند موارد دیگه بجز معاشرت

فقط خرید کردن

سوال های مرتبط

مامان دلوین وماهلین مامان دلوین وماهلین ۴ سالگی
مامانای گل روزی چند ساعت به بچه هاتون آمدزش میدید و کتاب کار می کنید؟؟من خودم روزی یکساعت تا یکساعت و نیم باهاشون کار می کنم بیشتر هم کتاب های حواستو جمع کن و مجموعه کتاب های کودک باهوش من تا الانم رنگ های کامل یاد گرفتن که ۹۰ درصدشو خودم یاد دادم بقیشو تو میش دبستانیشون یاد گرفتن شمردن هم تا ۱۰ بلدن مثلا ۱۰ تا مداد رو بشمارن که هم مهد یادشون داده هم خودم از ۱ تا ۱۰ رو کامل بلدن از حفظ بگن حیواناتی که تو خشکی زندگی می کنند هم تو مهد یاد گرفتن و خودمم امروز موجودات زنده رو یادشون دادم و چی مربدط به چیه رو هم امروز یادشون دادم یه خوراه هم خودشون بلد بودن در کنازش روزی یک ساعت کارتون می بینند و یکی دوساعت با گوشی بازی می کنند و مابقیش هم با هم دیگه مشغول میشن اینم بگم روزی ۴ ساعت هم مهدن اونجا هم کلی شعر و سوره و اینا یادشون میدن که بچه های من فقط بسم الله رحمان و رحیم فقط یاد گرفتن 😂😂شعر هم دو سه تا بلدن به نظرتون پیشرفتشون خوب بوده تا الان ؟؟بعد اینکه بچه هام بیشتر از یک ساعت نهایتا یکساعت و نیم نمیشینند پا تمرین و کارهاشون زود میگن خسته شدیم بیاین بگید شما چقدر وقت میزارید و چیا یادشون دادیدتا الان؟
مامان کارن مامان کارن ۴ سالگی
سلام مامانا‌.اینجا دیدم بعضی از مامانا از سپاسگزاری های روزانه شان مینویسند.گفتم من هم تجربه ام رو توی این زمینه بگم.من قبلا خیلی فکر آشفته ای داشتم و درون خودم آروم نبودم.هر کلاس یا مشاوره ای هم میرفتم منو تاکید به دیدن خوبی های زندگی میکردن.در صورتی که من اصلا نمیتونستم و اینقدر درگیر افکارم بودم نمیشد.تا اینکه با سپاسگزاری و مراقبه آشنا شدم‌.یک دفتر مخصوص برایش تهیه کردم و هر شب قبل خواب ده تا سپاسگزاری مخصوص اون روز رو مینویسم.یک روز تشکر از موهبتها ، یک روز تشکر از آدمها ، یک روز اعضای بدن و ...یک دعای مخصوص برای آخر سپاسگزاری هست که اگه وقت نکردید ، فقط این رو بنویسید هم خیلی خوبه‌( داخل تاپیکها میگذارم).بیشترین تاثیری که ازش دیدم اینه که سپاسگزاری برام مثل یک عادت شده  و باعث شد هر اتفاقی که توی روز توی زندگیم بیفته به حالت خوب ببینیم و انرژی ببشتری داشته باشم.چون سپاسگزاری و عشق بالاترین سطح انرژی رو دارند.و به صورت ناخودآگاه با ترسهام رو به رو شدم.چون دیگه اون رو عضو جدایی از خودم میبینم و تونستم کارهایی انجام بدهم که قبلا فقط حرفش رو میزدم.البته هنوز هم درگیر به هم ریختگی میشم.ولی چون دیگه میدونم دلیلش چیه و اون رو یک نشونه میبینم راحت تر حلش میکنم.کتاب شفای ژندگی هم اگه تونستید تهیه کنید و بخونید و همینطور مراقبه کنید.