نه مهمانی میتونم برم نه مسافرت نه بیرون درست حسابی نه توخونه میتونیم بمونیم فقط نق و بهانه خستم خیلی خستم ..تا کی این وضع ادامه داره من دیگ بریدم همین

همش خونه بشینم که دلم میپوسه

بعضی شب ها هم همسرم دیر میاد میرم خونه همسایه باهم حرف میزنیم دو تا دختر داره با سوفیا بازی میکنند تا همسرم بیاد میرم خونه

من عصرها بچه رو میزارم تو کلاسکه میرم پیاده روی قشنگ هم میپوشونپش کلاه هم سرش پتو هم روش راه میرم تو پارک آدم ها رو میبینم منظره درخت هارو تماشا میکنم بچه هم تو کلاسکه میخوابه برای خودش یا بیرون رو تماشا میکنه

به خدا من نمیخوام بگم واو من خیلی خفنم ولی یکم راحت بگیرید میشه همه کار کرد من مسافرت رفتم بیرون میرم مهمانی میرم مهمانی می‌گیرم نمیشه همش خونه موند که به خدا آرایشگاه رفته بودم یه خانه با بچه ۴۰ روزش آمده بود ابرو برداره وسی رو نداشت نگهدار بچه رو با خودش آورده بود

چرا مهمانی نمیشه برید؟

همه همینیم من که وضعم اینقدر خرابه چند روزه فقط فکرم اینه از پنجره بپرم پایین باز دوباره دلم به حال بچم میسوزه

منم از وقتی بچم اومده دیگه کسی پیشنهاد نمیده که بریم بیرون چون میدونن دردسر داره براشون😂😂😂😂

زمستون همیشه کسل کنندس بی انگیزه میشیم

منم اینجورم بخداتازه با۲تادیگه بجزاین

بهار بشه خوب میشه زمستون سخته

هممون همینطوریم

همه همینیم خواهر

همه همینیم من کارم به قرص خوردن کشیده دیگه