۱۹ پاسخ

هرچی نگاه میکنم نمی‌فهمم چطور خوابیده که اینجوری کج شده😂😂

الحمدالله 🤲
الهی همیشه تنش سالم باشه

خدارو هزار مرتبه شکر

خداروشکرررر بابت شیطنتهاش ،خدا براتون حفظش کنه😍😘😘😘

تاپیکا قبلتو خوندم بغضی شدم🥹خدا بچه هاتو حفظ کنه برات عزیزم.انشالله همه یه بچه ها همیشه حالشون خوب باشه

دردش نمیگیره ،😬😬

خداروشکر خوشحالم برات، بلا دور شد از سر گل دخترت 🌹🍃

وای😂🤦🏻‍♀️

خدار‌وشکر 🤲🤲

خدارو شکر که بهتره
پسرگلت حالش بهتر شد عزیزم

خداروشکر😁🥰

خدا بگم چکارت نکنه عکس اینجوری گذاشتی چشمام اشکی بود ترسیدم بچه مشکلی داشته باشه که اینجوری توجه که کردم بیچاره خوابیده

خداروشکر

وای چی ترسناک 😅😮‍💨

خداروشکر عزیزم ان شالله همیشه سالم سلامت باشه .

رفتم دیدم چی شده تاپیک خوندم
خداروشکر بخیر گذشته
وخداروشکر حالش خوبه

چمدماهشه

خدارو هزار مرتبه شکر که حالش خوبه🥰😘

آخی خداروشکر بازم حواستو بده بهش

سوال های مرتبط

مامان آرامیس کوچولو💕 مامان آرامیس کوچولو💕 ۹ ماهگی
مامان سه‌تاجوجه‌طلایی مامان سه‌تاجوجه‌طلایی ۸ ماهگی
الان وضعیت اوینا تثبیت شده حالش بهتره خوابه من وقت کردم بیام اینجا توضیح بدم امروز به من چییییی گذشت
اول از همه ی دوستانی که پیام گذاشتن همدلی و دعا کردن ممنونم خدا خیرتون بده
قضیه اینجوری شد که دانیال چهار روز پی در پی تب شدید میکرد تا ۳۹.۵ درجه هم میرفت ولی چون دندونای بالاش تاول زده بود من میگفتم از دندونه خیلی سخت نگرفتم . صبحی دیدم تمام بدنش مخصوصا صورت و سینه و قسمت پوشکش پر از دونه های ریز قرمز شده. با خودم گفتم شاید نصفه شب شوهرم اشتباهی از شیر خشک اوینا بهش داده دیگه تا زنگ زدم به اون و گفت نه شماره ۲ دادم شد ساعت یک. پاشدم حاضر شدم دخترا رو بردم خونه مامانم هرچی اسنپ زدم هیچکس قبول نکرد چهل دقیقه درگیر بودم دیگه گفتم ولش کن صبر میکنم شوهرم بیاد باهم ببریمش دانیال هم اینقدر گریه کرده بود خوابش برد. منم دیدم یه ساعتی وقت دارم دخترا رو نهار دادم خودم اوینا رو بردم تو حموم مامانم پوشکشو عوض کنم دیدم نم زده. لباساشو دراوردم با دوش قشنگ شستمش دستشم گرفتم که بیاد بیرون. هزار بار اینجوری اومده بود بیرون. همون لحظه هم لیانا اومده بود تو رختکن جلو حموم حواس منو پرت کرده بود. یه لحظه حس کردم دست اوینا از دستم دراومد تا برگشتم دیدم انگار یکی بدن بچه رو بلند کرده که این با پشت سر بخوره زمین. اینقدر ناجور لیز خورد که سرش خورد زمین از زمین کند شد دوباره خورد به زمین. چند لحظه ناله کرد یهو رنگش خاکستری شد و بیهوش شد. لبا کبود بدن بیحس. فقط یه ناله ی خیلی خفیف