مامانا شب اول ماه رمضون برام دعا کنید و اگرم راهکاری دارید ارائه بدید من برای کارم مجبورم یکسال از ۸صبح تا ۳بعداز ظهر برم شهر کلاس دوتابچع دارم ۵و۲‌۵ ساله گاهی خونه خودمون مامانم چیکار کنم اذیت نشن ولی واقعا تلاش خودمم میکنم ولی با حجم سنگین درسا کم میارم پسرم بزرگتره درون گرا چجوری باهاش باشم حرف بزنه خیلی حرفا پشت اون نگاهش هست ونمیگه و چون تو اقوام با بچه های بزرگتر از خودش بوده چند دفعه دیدم تا اندام تناسلی بازی میکنه یا دست بگید طبیعیه حالا چنددفعه که خودمو به نفهمی زدم کاهی هم بهش گفتم مامان دست تو شلوارت نکن چون ممکنه زیر ناخن ها کثیف بشه مریض بشی میخوام ببینیم یه وقت مشکلو ناراحتی اعصابی چیزی نداره طبیعیه چقدر بده ما زنا احساساتی هستیم حالم از خودم بهم میخوره شوهرم عین خیالش نیس میگه طبیعیه بزرگ میشه خوب میشه ولی من موندم چطوری خودمو بیخیال کنم این چیزا زجرم میده در صورتی که این که شاغلم هم واسه رفاه و وجهه اجتماعی بچه هاهم هست ولی موندم چطوری تعادل و برقرار کنم چون خداییش حجم و مطالب درسته هن سنگین مخم ارور میده راهنمایی 😭😭😭

۴ پاسخ

اگه میشه نرو که مجبور نشی بچت و بزاری جایی شاید یه مسئله ای پیش اومده که نمیتونه بهت بگه

سعی کن وقتی میای بهترین تایم هارو با بچه هات داشته باشی اهنگ بزارین برقصین غذایی که دوستدارن بخورین

الان خوبه پول داشته باشی موقعیت کاری خوب داشته باشی .از یه طرف اعصاب خودت داری با بچه هات ... سخته ...

۲.۵ ساله اشتباه تایپی۲۴ خورده

سوال های مرتبط

مامان علیرضا🌻🧡 مامان علیرضا🌻🧡 ۲ سالگی
موندم از دست علیرضا چیکار کنم فقط 😢😭
آنقدر بد قلق و بی ادب شده که حد نداره
من و همسرم تو خونه خیلی با هم خوب صحبت میکنیم تا زمانی که با خودمونه اوکیه اگر ی نفر بیاد خونمون یا میاد میگه برو بیرون با میگه دوست ندارم یا زبون براش در میاره یا با هرچیزی که دستش برسه میزنه فرقی هم نداره کی باشه از خانواده خودم بکیر تا مادرشوهر و پدرشوهر و عمه
کل تربیت و ادعام تو مادر بودنو برده زیر سئوال 😭
آنقدر بچه آرومی بود خیلی مهربون و حرف گوش کن الان انگار شده بچه جنگلی خیلی بی ادب شده
خیلی ها میگن از چیزی بترسونمش مثلا از سوزن و اینا ولی من کلا مخالف ترسوندن بچه و زدنم تا الان خیلی باهاش راه اومدم سعی میکنم اینطور مواقع با بغل و صحبت کردن باهاش آرومش کنم
فقط همون موقع میگه مامان ببخشید معذرت میخوام بوس میکنه پنج دقیقه بعد دوباره همون کارو تکرار میکنه
آنقدر گفتم پسر خوبی باش اذیت نکن کوچولو ها کار بد کنن دعواشون میکنن
مثلا مبینی داره بازی میکنه میاد میگه مامان دعوا نمیکنی من میگم نه میگه آفرین بعد بوسم میکنه یا هی میاد میگه مامان کوچولو ها کار بد میکنن حرف بد میزنن
آنقدر گفتم تذکر دادم حس میکنم مدام ذهنش درگیر اینه
درصورتی که من اصلا اهل تنبیه نیستم بیشتر مواقع با حرف زدن سعی میکنم قانعش کنم نمیدونم واقعا چیکار کنم دارم دیوونه میشم 😭😭😭
بچه های شما هم اینطورین ؟؟
مامان جان دلم🍁 مامان جان دلم🍁 ۲ سالگی
خسته ام، ناراحتم، سردردگمم، مضطربم
چقدر مادر بودن سخت تر از انتظار من بود
حالا که دیگه کم کم داره همه چیزو می فهمه و یاد می گیره تازه داره ایرادای کارم دونه دونه معلوم می شه. گیج شدم نمی دونم چجوری بایید باهاش رفتار کنم. نمی دونم تا چه حد باید بهش سخت بگیرم اصلا نمی دونم چی باید بهش بگم😫😫هر جمله ای که می گم یه غلطی از توش در میاد😭 خیلی سختههههه اون داره هر روز بزرگتر می شه و هر روز چیزای جدید یاد می گیره که خیلیاشم ممکنه چیزای خوبی نباشه ولی من بلد نیستم چجوری جلوشو بگیرم. مثلا برنامه کودکایی که می گن مناسب سنشه هم خیلی کمه هم اصلا براش جذاب نیست و سرگرمش نمی کنه ۲۴ ساعته هم که نمی شه دیگه باهاش بازی کرد برنامه های برای سن های بزرگتر حتیییی ژانر کودک و نوجوان هم پر از حرفای بد و ‌کارهای اشتباهه😫😫😫 چرا چهارتا فیلم کودک درست و حسابی نداریم که هم جذاب باشه هم چیز بد توش نباشه؟چندتا حرف بدم شنیده یاد گرفته😭 چجوری باید حالیش کنم اونا رو نگه. اون روشایی که روانشناسا می گن خیلییی مزحک ک پیش پا افتادست اصلا رو بچه امروزی جواب نمی ده حداقل رو بچه با بهره هوشی بالای متوسط راحت بهتون بگم که هیچچچچ جواب نمی ده. شایدم من زیادی حساسم و باید رهاش کنم تا به سن درک برسه بعد با صحبت و توجیحه حالیش کنم چون اصلااااا امکان اینکه جلوی مواجه شدن بچه با حرفا و کارهای منفی رو بگیریم وجود نداره چون بلاخره از یه طریقی بهش می رسه البته اینم بگما من هرگز دنبال این نبودم که بچه ای تربیت کنم که اسوه اخلاق و ادب باشه فقط می خوام یه آدم شاد باشه که از خودش راضی باشه و حسش نسبت به خودش خوب باشه😮‍💨😮‍💨😮‍💨اووووف ولی بلد نیستم چجوری چون خودم اونجوری نیستم ولی می خوام اون باشه🤷‍♂️🤷‍♂️