همسرم مسافرت خیلی دوس داره
اما من با لیام خیلی پرچالش و پر استرس هس برام
شهریور که رفتیم کل مسافرت اعتصاب بود بعد برگشت هم دقیقا یه هفته لب به هیچی نزد،اونقد میترسیدم دیگه هیچی نخوره همش تاپیک میذاشتم دکتر بردم اما بعد یه هفته شروع کرد خوردن
باز عید میاد و بساط مسافرت چیده اونم اهواز و قشم
برا خرداد و شهریور هم همین بساطه
یکی دوبار گذرا گفتم که کاش نریم با لیام سخته و بزرگترین مشکلم غذا نخوردنسه
اما میگه بریم عادت کنه
چیو عادت کنه اخه؟ وقتی من موهام سفید شدن دندونام ریختن سر غذا خوردنش و هنوزم میکس رو به زور میدم بهش،باز میترسم برم این میکسم نخوره

بنظر من برو تهش اینه شیرش بده چ میشع کرد نمیشه ک
همش خونع ای اذیتت میکنه حداقل برو تو سفر اذیت کنه
انقدم خودت عذاب نده همین بچه ها بزرگ میشن همه‌چی میخورن

واسه بد غذای حتما اون پیج‌که فرستادم و پیگیری کن دو سال و چهار ماه یه مشکلی هست که میکس میخوره یا روش شما اشتباه یا مشکل کام وجود داذه

شاید الان چند ماه بزرگتر شده مثل قبل نباشه

حالا نلین که منو به جنوووون میرسونه تو مسافرت ولی خودم عاشق مسافرتم تحمل میکنم ولی قشنگ روانی میشماااا نه میخوابه نه تو ماشین ارووومه هیچی همه اش نق میزنه گریه الکی میکنه ولی اماااان که خودم عاشق مسافرتم و همه اش دارم به شوهرم میگم بیا عید بریم یه جایی اونم میگه با نلین انقدر اذیتی کجا میخوایی بری
ولی اخه منم ادمم بخدا همه اش توخونه ام دلم میپوسه

من هر چي تو اين دو سال و نيم گفتم بريم مسافرت گفت با بچه نميشه ماه پيش رفتيم پسرم كشت مارو كه بريم خونه خودمون شبا با ملاتونين ميخوابوندمش نميشه كه همش خونه بچه بايد عادت كنه شما ام الان پسرت دو سالشه غذا ميكس چرا ميدي يه كم درشتتر كن عادت كنه

برای میکس خوردنش دکتر نبردی

باید عادتش بدی عزیز
وگرنه یه عمر دردسر می‌کشی
منم پسرم همش میریم مسافرت بهونه میکن نمیزاره راحت بگیریم ازبس جیغ می نه و گریه ولی بازم میبرمش

من ک ماه قبل رفتم عروسی به غلط کردن افتادم اصلا از این مسافرت هیچی جز گریه پسرم یاذم نیست افتضاح بود

من حتی فکر مسافرت با بچه هم تنمو میلرزونه اخه اونم بچه‌های ما🤧🤧