۱۰ پاسخ

چرا اجازهٔ میدی برات تصمیم بگیرن

من تا ۸ ماهگی اسم پسرم مهدی یار بود با توافق شوهرم اما اوایل هشت ماهگی خواب دیدم بچه ام سندروم دان داره مدام در یه امامزاده ای میگم یا اباالفصل چرا با من این کار کردی وقتی بیدار شدم اعتنای به خوابم نکردم هفته ۳۸ بودم سونوم به مشکل خورد همه جا ی چیز میگفتن که بچه من مشکل داره شب میلاد اقا ابالفصل بستری شدم برا ختم بارداری خیلی گریه کردم گفتم میدونم اسم پسرم خودت انتخاب کردی ازت میخوام سالم باشه میدارم ابوالفصل خدا شاهد رفتم سونو گفت خانوم مشکلی نداری برو تا روز زایمان بعداز چند روز زایمان کردم بچه سالم بازم تصمیم عوض شد چندتا اتفاق افتاد به شوهرم گفتم اسم بچه ما انتخاب شده شک نکن وقتی دنیا اومد روی پیشانیش ی خط سفید مثل جای بخیه تا فرق سرش بود ی جای انگشت کبود رنگ هم روی بازوش و هنوز هم هست

خودت نباید اجازه دخالت بدی

تا لحظه اخر بگو انتخاب نکردم به شوهرت بگو بره شناسنامه بگیره بعد به همه بگو

به مامانت بگو تو اسم بچه هاتو انتخاب کردی ..منم میخوام خودم و شوهرم اسم بچمونو انتخاب کنیم..راستش من درک نمیکنم اینحور مسایل و ..که کسی توکارم دخالت کنه حتی مادرم..حریم شخصی خودتی خودت شلی دیکه خواهر.محکم باش

تا لحظه آخر اسم بچتو نگو

هر اسمی خودتو و شوهرت میپسندین بزار که بعدا به دلت نمونه

من خودم دوست داشتم مهرسام بزارم ولی مامانم گفت امیرعباس منم گذاشتم خیلی ام اسم خوبیه چرا واس یه اسم دلشو بشکنم اینبارم حامله شدم اگه خدا پسر بده اسمشو میزارم امیرعلی چون مادر شوهرم خوشش میاد

منم امیرعلی و امیرعباس دوست داشتم بزرگه امیرحسین هستش ولی چون نام گذاری من درست جشن نیمه شعبان افتاد اسم برادرم هم مهدی بود چون خواستم غاتی نشه فک کردم اسمش رو با خودش آورد امیرمهدی شد

مادرشوهرم گفت من آرزومه بزارید طاها و مامانم گفت علی.... ولی من گفتم نظر کردم بزارم محمد سبحان ❤️

سوال های مرتبط