چقدر بعضی وقتا فضای مجازی به آدم کمک می‌کنه مثل حال الان من ک دارم می‌ترکم و میتونم بیام اینجا بنویسم بدون اینکه کسی بعداً بزنه تو روم یا قضاوتم کنه چند وقتی هست که دوقلوها خیلی اذیتم میکنن بیشتر اروین اینطوریه اصلا به حرفم گوش نمیکنه لجباز شده بدقلق شده فقط جیغ می نه و گریه می‌کنه به هیچ وجه راضی نمیشه شوهرم ی ماهی هست ک بیکاره برای هشتم ۱۵۰ میلیون چک داریم ی دونه جوراب هم برای بچه ها نخریدم خدا شاهده انقد داغونم ک. حد نداره تو عمرم انقد داغون و دست خالی نبودم اینا حرفایی که نمیتونم ب هیشکی بگم امشب انقد از دست بچه ها گریه کردم ک حد نداره آخه من اولین باره مادر میشم بخدا نمی‌دونم باید در مقابل اینهمه لجبازی چیکار کنم از اون طرف مامان و بابام بهم میگن کم ظرفیت زود تا بچه ها اذیتت میکنن کم میاری ولی اینطوری نیس من شکستم زیر بار اینهمه سختی و فشار و قضاوت .
من نه دوستی دارم نه خواهر و برادر بزرگتری ک ب حرفام و دردام گوش کنه مرسی ازت مهربونم ک خوندی 🤍✌️

۹ پاسخ

عزیزم نگران نباش منم پسرم لجباز شده باید هرچی میگن بگی چشم اقتضای سنشون
خودت رو اذیت نکن بانو آروم باش منم خیلی وقتا مثل حال شمارو داشتم خیلی گریه میکردم میدیدم بچه م هم خودم اذیت میشیم
خودمو وقف دادم با موضوعات دیدم که خیلی بهتر میتونم از پسشون بر بیاد
فقط از خدا و اهل بیت کمک بخواه الهییی به حق این شب های عزیز خدا به دل مهربونت آرامش بده💓💓

دوقلو داشتن خیلی سخته ایشالا مشکلاتت حل میشن

به خدا حق داری من یه دونه منو دیوانه کرده تو که خواهر دوتااااا

عزیزم فقط به این فکر کن که میگذره این روزا
ازشون فقط یه خاطره تلخ میمونه گوشه ذهنت

من روزایی رو گذروندم که الان بهش فکر میکنم باورم‌نمیشه که این من بودم که انقدر سختی کشیدم ولی خدارو شکر گذشتن

قشنگ میفهممت
تو دنیای واقعی هیچکس درکمون نمیکنه متاسفانه

عزیزم مادر پدرت نمیتونن درکت کنن چون مطمعن باش بچه ی لجباز نداشتن واقعا بچه ای. من دیدم ک اصلا اذیت نمیکنه بچه ای هم هست ک ادم به خودکشی فک میکنه
خیلیا الان تو شرایط توان ولی مجبور هستن ادامه بدن فقط مجبورن

دحتر تا پسر ارامتره
پسرها لجباز تر و شیطونترن
فکر کنم اقتضای سنه من که له شدم از پسرم تازگی بدتر میکنه

.خداروشکر که سالم و‌سلامتن این روزها هم طی میشه انشالله بعدا بهترین لباسها رو براشون میخری
انشالله چکتون هم جور بشه
شما کم ظرفیت نیستی فقط خسته ای

عزیزدلم مهم اینه خدا رو داری تنها نیستی براش حرف بزن ارومت میکنه خدا این ظرفیت و توان رو دیده که تو این مشکل قرارت داده سرتو بالا بگیر با کمک خودش همه چی رو حل میکنی مطمئن باش

این سختیامم تموم میشه غصه نخور
بچه هام دارن دندون در میارن . تا بزنه بیرون این مشکلات هست به مرور بهتر میشن عزیزم

سوال های مرتبط

مامان نینی و تودلی مامان نینی و تودلی ۱ ماهگی
وااااای دارم دیونه میشم از دست این استادااااا
ی ترم با این بارداری و سختی رفتم و درس خوندم واحد برداشتم
بعد طرف گفته ک تو تو کلاس اصلا فعالیت نداشتی و..
بهشم گفتم ک من باردارم و بیشتر گوش میدم و شنونده هستم و..
درسشم وحشتناک سخته
انقدر ک سخته ک این ترم فقط نهایتا ۷ نفر سر کلاس بودیم
منم اشتباه کردم این درس رو با این استاد برداشتم
استادشم زن هست دیگ باید همجنس خودشو درک کنه و بارداری و سختی چیه
تو گروه بهش پیام دادیم ک حداقل یکم کن من باردارم و بچه کوچیک دارم
اون یکی هم دو تا بچه شیر ب شیره داره ک واحداش مونده از برنمیداشت دیگ میخوزد ب بازپذیری و..
حالا هر کس ی مشکلی داره
نوشته من تمام کتاب رو درس دادم و امتحان هم از تمام کتاب هست
الان چیکار کنیم ب نظرتون برم امتحان بدم یا ن؟
۲ شنبه امتحان دارم
ولی خداشاهده تو این یک هفته فقط ۱۰ صفحه خوندم اونم انقدر سخته و فراره اصلا تو ذهن نمیمونه
اگ بذارم برای تابستون با دوتا بچه میشه درست خوند و امتحان داد ؟؟؟؟
میترسم هم برم هم دوست ندارم بذارم برای تابستون
خیلی استرس دارم هر چی میخوام بخونم از بس مطالب سخته فرار میکنم
مامان آروین مامان آروین ۲ سالگی
پسرم از حموم فراري شده بچه تر بود خیلی حموم رو دوست داشت. شاید خنده دار باشه اما معضل شده برای ما طوری که امروز با شوهرم بحث کردم.الان یک ماهه حموم نکرده تا میرم حموم رو آماده کنم یا بچه ام فرار میکنه آنقدر جیغ میزنه که بیخیال میشیم دیشب خواستم ببرم شوهرم گفت سرما میخوره الان خواستم ببرمش تا حموم رو گرم کردم شوهرم گفت گرفته خوابیده بچه از ترسش. اون روز کلی باهش حرف زدم آهنگ های بچگونه در مورد حموم گذاشتم اما انگار نه انگار پثاون روز دیگه با مداد آرايش چند تا نقطه رو دست و صورتش گذاشتم ک مثلا حموم نرفتی کوخ کردی اما دستاش رو برد تو دسشور شست عکس بچه‌ کثیف نشونش دادم میگم اینا هپلی آن زشتن هیچکس دوستشون نداره اما متأسفانه اثر نکرد .تا اسم حموم میاد آنقدر گریه میکنه طوری ک میخواد بالا بیاره.نمیدونم دیگه چیکار کنم از عصبانیت الان تشت حموم رو شکستم و انقد مشت زدم ب در ک در حموم کج شد به شوهرم میگم کمکم کن اونم هی بهانه میاره خسته ام خوابم میاد سرده فردا ببر دیر نمیشه😩😩😩😩😩😩😩