مامانایی که بچه شیر به شیر دارید
با حسودی بزرگیه چیکار کردین؟
گناه داره بچم الهی بمیرم

بخدا دومیو گذاشتم تو گهواره اصلا نگاشم‌نمیکنم فقط میرم بهش شیر میدم تازه شیرخشکیش کردم که ارسلان غصه نخوره ببینه تو اون توی بغلمه فقط میرم شیشه دهنش میکنم‌پوشکشو عوض میکنم‌برمیگردم
بازم ارسلان عصبیه
پتو انداختم رو ارمان همشو‌کشید میگه نده
میخواست با پا بزنه تو سرش
من چه غلطی بکنم الان؟
هیچکس هیچ محلی به ارمان نمیده نه من نه باباش نه خانواده همه داریم دور ارسلان میچرخیم‌بازم عصبیه
برم براش اسباب بازی بخرم بهتر میشه؟
روی من به شدت حساس شده چون ۷ روز بیمارستان همراه ارمان بودم نتونستم بیام‌خونه میومدم میدیدمش و میرفتم بیمارستان دوباره
الان تکون میخورم میگه تکون نخور
اومدم بچه رو‌بغل‌ کنم ببرم اتاق چسبید به من که اول‌منو بغل کن
موندم چیکار کنم
تورو خدا راهکار بدین ک بچم ضربه نخوره

هیچی
کتک خوردن کوچیکه رو نگاه میکنیم و. محکومیم ب سکوت ک صداندیم ک نکنه خانم حسودی کنه

هر بار میری بیرون یه اسباب بازی که دوست داره براش بگیر بگو داداش واست گرفته چون خیلی دوست داره ویهان منم اولش همینجور بود خیلی بهش محبت کردم ولی این جوری نبود که کوچیکه رو نادیده بگیریم چون این رفتار هم خوب نیست و باعث میشه زیاد مغرور بشه و فکر کنه فقط خودش مهمه
وقتی میزنتش بدون عصبی شدن بهش بگو کارت بده و من و ناراحت میکنه داداشتم کوچولوعه اذیت میشه گناه داره
باید رفتار جایگزین یادش بدی مثلا بگی داداشو باید ناز کنیم این کار خوبیه
من هر وقت میزدش اینجوری میگفتم و هر وقت میرفت نازش میکرد میگفتم آفرین و حسابی تشویقش میکردم
الان دیگه اصلا نمیزنه خیلی هم دوسش داره و میاد بغلش میکنه
فقط انتظار نداشته باش زود نتیجه بگیری پروسش زمان بر هست و باید صبور باشی

کوچیکه همش کتک میخوره و منم مجبورم واکنش نشون ندم که بزرگه خوشش بیاد تند تند بزنتش

دقیقا دختر منم اوایل همین بود هرکاری کرد کاریش نداشته باشین خودش کم کم درست میشه

وای ک چقدر منم میترسم ازین بابت

من پسرم ۲ سال و ۱۰ ماهشه یه هفته س بچهام دنیا اومدن و الان یه هفته س بستری ان ، از قبل کلی اسباب بازی و هدیه های ریز و درشت خریدم هردفعه میرم بیمارستان میام یکی از هدیه های کوچیکو میارم برای پسرم بهش میگم آبجیا برات فرستادن ،کلی خوشحال میشه، هدیه های بزرگ ترم میخوام وقتی بچهام مرخص شدن اومدن خونه بدم پسرم بگم ابجیا برات اوردن

منم به همین درد دچارم
بچم خیلی فرق کرده
دلم واسش میسوزه

عزیزم من این کارو کردم خیلی خوب راه اومده دخترم با پسرم یه اسباب بازی بگیر بده دست پسر دومیت. به اولی بگو اون واست اورده چون دوست داره

بغلش کن بذار با این قضیه که اونم هست کنار بیاد بگو ببین داداشته من به خاطر تو آوردمش که تنها نباشی باهات بازی کنه نازی کن ببوسش وقتی میخواد بزنه بگو میخوای نازی کنی یا میخوای ببوسیش

عزیزم تو کارها مشارکتش بده
بذار داداششو دوست داشته باشه
ازش کمک بخواه
بگو برای داداس پوشک بیار
بیا ببین چه کوچیکه
دستو پاهای کوچیکشو نشون بده
بگو بزرگ شه تمبازیت میشه
سعی کن از وسایل بزرگه برا کوچیکه استفاده نکنی

عزیزم یک عروسک بگیر بگو اسم بزار براش بعد مثل شما بهش شیر بده بخوابونه خلاصه کارهای که خودت با کوچیکه می‌کنی اونم بازبون قانع کن انجام بده کم کم بهتر میشه

پسر منم دوسال و نیمه ست ولی دوسش داره خداروشکر حسادت ندارع اونقدری عادیه فعلا اتفاقا هواشو هم داره

از اول ی فضایی درست کردی که فک کرده اونو بیشتردوسداری
بچه کوچیکت گناه داره نکن
مان مجبوری شیرخشک میدم غصه میخورم ک چرا شیرم کمه اونوقت..☹️

سعی میکنم بهش توجه بیشتر داشته باشم

عزیزم یه چیزی که ذوقشو داره براش بگیر بگو داداشی گرفته برات
هی همینکارو کن

کار درست رو می کنی چون کوچیکه نوزاده و چیزی متوجه نمیشه فعلا بزرگه هم هنوز خیلی کوچیکه و رفتاراش کاملا طبیعیه و دلیل مهمش اینه که هفت روز ازش دور بودی کاملا بهش حق بده که این طور واکنش نشون بده دائم باهاش صحبت کن و اینکه اسباب بازی بخر زیاد نه هاا هر چند هفته یکی بخر بگو داداشت واست خریده ودائم بهش بگو که چقدر داداشش دوسش داره و اون چون بزرگ‌تره میتونه مراقب داداشش باشه بهش این حس رو بده که باید حمایت گر برادر کوچیک باشه ممکنه زمان زیادی ببره ولی حتما اثر داره و دورا دور کاملا حواست به کوچیکه باشه که خدای نکرده ضربه بهش نزنه و اگر گاهی ضربه زد اصلا دعواش نکن فقط بگو الان دردش گرفت و اینا مثلا میگه پتو رو نده بگو خب الان سردش میشه مریض میشه و این طوری آرومش کن فقط نباید حساسیت رو شدید تر کنی در اخر هم اگه بتونی فقط ی جلسه هم مشاوره بگیری خیلی کمکت میکنه

فقط میگم حواست به کوچیکه باشه راهکار ندارم فقط برو مشاوره بهتر کمکت می‌کنه ارسلان کوچیکه نمیدونه داره چیکار می‌کنه خدایی نکرده بلایی سر کوچیکه نیاره یکی از دوستام دوتا داداشش پشت سر هم بودن بزرگتره رفته بود تو خواب محکم زده بود زیر گوش بچه چشاش چپ شده بود

داری در حق بچه کوچیکت ظلم میکنی گناه داره.
براش عروسکی چیزی بخر بگو داداش کوچیکت خریده