#یادگاری
سال ۱۴۰۳ گذشت و یه یادگاری خاصی برام گذاشت ، دخترم
یادم نره که خدا منو لایق مادرشدن دونست پس قدرشو بدونم
یادم نره همسرم همه جا همراه و یاورم بود ، من بار دخترمون رو به دوش می کشیدم اون بار هرسه تامونو
یادم نره خانواده ام مادرم خواهرم برادرام و خانواده همسرم مخصوصا جاریم و خواهر شوهرم چقدر برام زحمت کشیدن و چقدر هوامو داشتن
یادم نره زحمت های خانوم دکتر علی عسگری رو که با تشخیص به موقع مسمومیت بارداری جون من و دخترمو نجات داد .وشبی که سی سی یو بستری بودم نیمه شب زنگ می زد و حالم رو از پرستار مسئولم می پرسید
خدایا شکرت به خاطر نعمت هات .من بنده خوبی نبودم اما تو بهترین هارو سر راهم قرار دادی
الهی سال جدید سال خوبی برای همه ما باشه و خانواده هامون شاد تر و موفق تر و خوشبخت تر از همیشه باشن

تصویر
۱ پاسخ

ای جونم خدا همتون رو حفظ کنه انشالله

مقالات مرتبط

روانشناسی خانواده
روانشناسی خانواده چیست و چه فوایدی دارد؟
کودکان سندرم داون
سندرم داون از چند ماهگی قابل تشخیص است؟علائم و مشکلات آن
مشکلات فرزند آخر در خانواده پرجمعیت
مشکلات فرزند آخر در خانواده پرجمعیت از نظر روانشناسی
روانشناسی فرزند چندم خانواده
روانشناسی فرزند چندم خانواده | شخصیت شناسی به ترتیب تولد

سوال های مرتبط

مامان قلب 🩵 مامان قلب 🩵 ۳ ماهگی
سلام
پسرم ۴۹ روزشه شیر خودم رو میدم گاهی در طول روز در حد ۶۰ سی سی شیر خشک هم میدم به خاطر وزنش سه روز پیش هم پسرم رو بردم دکتر به خاطر ریفلاکسش و داره دارو مصرف می کنه از اون موقعی که داره دارو مصرف می کنه بی قرار تر شده مخصوصا موقع شیر خوردن خیلی بد قلق شده و سینه ام رو خوب نمی گیره و گریه می کنه ول می کنه خودش رو می کشه عقب البته بعضی مواقع هم خوب می گیره
این کارش یعنی داره سینه ام رو ول می کنه یا به خاطر ریفلاکسش و داروهاش هست؟
اگر سینه ام رو داره ول می کنه چی کار کنم که ول نکنه
مشاهده ۲ پاسخ دیگر
مامان دیان🤍🧿 مامان دیان🤍🧿 ۴ ماهگی
#سه ماهگی🤍

پسرم امروز ۳ماهه شد
خدایا شکرت
ازت ممنونم که منو لایق دونستی یه فرشته ناز دادی بهم
با همه خوبی و بدی و سختیش ۳ماه گذشت

امیدوارم ازین به بعد یکم آروم تر بشه
آقا تر بشه 🤭😂
پسرم تو عمر منی
تمام سعیمو میکنم برات مادر خوبی باشم
خدا تورو برام حفظ کنه
🤍
مشاهده ۱۸ پاسخ دیگر
مامان هدیه ماندگار 💙 مامان هدیه ماندگار 💙 ۵ ماهگی
پسر بزرگم می پرسه مامان منم بچه بودم اینجوری باهام بازی می کردی 🥺🥺دلم گرفت چون وقتی بچه بود ما طبقه ی بالای خونه ی مادر شوهرم زندگی می کردیم اون زمان بیست سالم بود و خودم کم سن و سال بودم برای بچم فقط حکم یه دایه رو داشتم شیرش میدادم جاشو عوض می کردم بعد می دادم مادر شوهرمم مادر شوهرم صدام میکرد ومن می رفتم پایین پسرمو شیر میدادم بعد اصلا مادر شوهرم نمی ذاشت بشینم توی خونه اش پیش بچه ام همش میگفت پاشو برو سراغ کارات غذا واینا بپز برای شوهرت نمی ذاشت کنار بچم باشم واقعا هیچ خاطره ای از بچگی پسر بزرگم ندارم حتی یه بار اونقدر که پسرمو نمی دیدم زنگ زدم به خواهرم با گریه که نمی ذارن بچمو‌ببینم 🥲🥲خواهرم زنگ زد به مادر شوهرم که بچه رو بذارید مامانشم ببینه مادر شوهرم اونرمان کلی قاطی کرد که اره لیاقت نداری من بچتو نگه دارم 😞😞😞دخترم که به دنیا اومد واقعا عاقل بود اصلا پایین نمی رفت فقط پیش خودم بود الآنم شکر خدا از اون خونه در اومدم ودارم نهایت لذت رو از وجود پسر کوچیکم میبرم ولی همیشه یه حسرت ته دلمه که نذاشتن از بچگی پسرم نهایت لذت رو ببرم .خلاصه اگه خانواده ی شوهرتون زیاد دوروبر بچه هاتون نیستن خوشحال باشید بچه باید کنار مادرش باشه ناراحتم که کم سن و سال بودم و نتونستم از حق مادریم دفاع کنم 😞😞در عوض الان دارم از جوونی پسرم لذت می برم .در جواب پسرم گفتم مامان تو بچگیت پیش من نبودی اما از دوسه سالگیت همش باهات بازی می کردم گفت آره مامان اون موقع ها رو یادمه که با هم قایم موشک بازی می کردیم من پشت پرده قایم می شدم تو همش دنبالم می گشتی بعد پیدام که می کردی تو خونه دنبالم می کردی بغلم می کردی بوسم می کردی 🥹🥹
مشاهده ۱۱ پاسخ دیگر
مامان شیرینی زندگیم🩷 مامان شیرینی زندگیم🩷 ۲ ماهگی
خدایا شکرت همش میگفتم یعنی میشه دخترم سال نو کنارم باشه
لطف خدا بود وجود تو تو زندگیمون خدایا ارزو میکنم همیشه لطف ومحبتتو نسبت به دخترم دریغ نکنی ممنونم بابت همه سختی هایی که تو دوران بارداری داشتم وتو هوامو داشتی و دخترمو به من بخشیدی انشالله همه مادرای باردار به سلامتی بچه هاشونو بغل بگیرن واونایی که دراقدام هستن خدا بهشون ببخشه وبده الهی امین ♥️🙏
مامان فندوق کوچولو مامان فندوق کوچولو ۲ ماهگی
سلام مامانا بچم امروز واکسن زد الان سی هفت و هفت درجه هست تبش چیکار کنم بیاد پایین ترو خدا نره بالا تر
مشاهده ۱ پاسخ دیگر
مامان دلارا مامان دلارا ۳ ماهگی
این روزا بچه داری چقدر سخت شده ملرفی غذا نبود رفلاکس نبود حساسیت های دیگه نبود بچه تا دو سال شیر مادرش میخورد غذاهم هرچی خانواده میخورد اون میخورد تنشونم از ما سالم تر بود الان بچه های امروزی باید به همه ناز و سازشون برقصی
مشاهده ۲ پاسخ دیگر
مامان عسل و آنا مامان عسل و آنا ۵ ماهگی
حامله ها ببخشن من🌹
انقد سختی کشیدم تو حاملگی که اصلا دوست ندارم تاپیک حامله ها رو ببینم
خداااااااااااایا شکرت که تموم شد😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭
روزی یه بار یادم میاد
مشاهده ۸ پاسخ دیگر
مامان امیرعلی💙 مامان امیرعلی💙 ۴ ماهگی
امیرعلی جانم
دوماهه که تو رنگ دادی به زندگیم
من هزاران بار از خدا شاکرم که تو رو بهم داد.
نمیدونی چقدر وجودت برام قوت قلبه ، هر اندوهی که قلبم و به درد میاره رو تو تسکین میدی .
دو ماهگی با تاخیر فراوان
امیرعلی قهرمان من درگیر واکسن و ختنه بود 🥲❤
مشاهده ۱ پاسخ دیگر
مامان عیدانه خداامیرم مامان عیدانه خداامیرم ۳ ماهگی
بماند به یادگار دو ماه و۴ روز کولیک ورفلاکس پنهان پسرم که خیلی سخت گذشت،چه شبا تا روز نخوابیدم،همه روز هم بیقرار بود🥺
هزار بار به مو رسید ولی پاره نشد،خدا همیشه همراه بود،ولی با همه این بی خوابی وسختی از پا افتاده بودم،خدا روشکر که گذشت هر چند سخت🥺
من همه این داروها رو امتحان کردم نسخه آخری برا بچه بهتر بود،تازه داروهای قبلی رو ریختم دور،خدا بچه رو میدی صبر رو هم به همه مادرها بده🙏چون واقعا سخت هست مسئولیت وبزرگ کردن،خدا یارویاور همه مادرهای زحمت کش سرزمینم❤️
مشاهده ۱۲ پاسخ دیگر
مامان کیانا مامان کیانا ۴ ماهگی
دیگه کم کم دیدم داره حالم بد میشه که دیدم پرستار زود سرم وصل میکنه و میگه فشارش ۵ شده تا گفت خوبی خانوم گفتم نه تپش قلب دارم خیس عرق شدم سرمو به پهلو خوابوند گفت الان خوب میشی ساعت روبه رو می بود دقیقا ساعت ۳ و ۱۳ دقیقه بود که صدای دخترم اومد نه مثل بقیه بچه ها گریه کنه فقط چندتا ناله کرد دیگه پرستار آوردش صورتشو گذاشت روی لپم که بهترین لحظه دنیا بود برام دیگه دکتر خودش خداحافظی کرد و رفت پرستار شروع کرد به بخیه کردن تموم که شد بردنم ریکاوری ساعت ۴ بود خیلی لرز گرفته بودم هرچی میگفتم سردمه میگفتن نه از داروهاس اومدن شکمم و ماساژ دادن شوهرمو صدا زدن منو گذاشتن روی تخت همون لحظه هی شوهرم می‌گفت پتو بندازین روش از داره هی اوناهم میگفتن دخالت نکن آقا منو بردن بخش شوهرم خداحافظی کرد و رفت بعد دو ساعت دخترمو آوردن پرستار گفت خدا به تو و دختر زندگی دوباره داد ولی دخترم تموم ناخن هاش کبود شده بود ساعت ۱۱ شب بود که اومدن سوند رو کشیدن لباسامو عوض کردن با کمک مادرم بلند شدم راه رفتم پمپ درد نداشتم فقط دوتا شیاف گذاشتم خدارو شکر دردی آنچنان نبود که نتونم تحمل کنم همیشه دکتر رمضانی رو دعا میکنم که واقعاً یک فرشته بود برام
مامان نفس خانوم مامان نفس خانوم ۳ ماهگی
نفس مامان امشب سه ماه کامل شدی باورم نمیشه انگار همین دیروز بود تکوناتو حس میکردم ذوق میکردم انگار همین دیروز بود منتظر بودم شب صبح شه بیام بدنیات بیارم انگار همین دیروز بود بغلت کردم برای اولین بار بهت شیر دادم بهترین حس دنیا رو به من دادی نفس مامان بزرگترین آرزومه با اومدن به این دنیا برآورده کردی خدایا شکرت من دیگه هیچ آرزویی ندارم ایشالا بتونم به خوبی بزرگت کنم بهترینا رو برات بسازم و ایشالا همیشه سالم و سلامت باشی نفس من مادر شدن قشنگ دنیا بود مرسی که باعث شده این حسو تجربه کنم با همه سختی‌ها با همه شب بیداری و با همه استرس‌ها با همه مشکلات دوست دارم و هزاران بار خدا رو شکر می‌کنم برای داشتنت
مشاهده ۵ پاسخ دیگر
مامان امیر حسین 💙 مامان امیر حسین 💙 ۵ ماهگی
خدایا خودت هوامو داشته باش،
من اونقدرم محکم نیستم،
همش وانمود می‌کنم
 
 در پایان هر روز از خدا سپاس گزارم،
که نعمت هایم بزرگ تر از مشکلاتمه…
 
 ما مشقِ غمِ عشق تو را خوش ننوشتیم
اما تو بکش خط به خطای همه ما
 
 در هر حادثه ای، به آغوش تو پناه آوردم…
بی شک تو خدای مهربان منی
 
 مهم اینه که خدا تنهات نذاره،
بقیه میان و میرن…
 
 و خدایی هست مهربان تر از حد تصور…
 
مشاهده ۵ پاسخ دیگر
مامان هیراد مامان هیراد ۵ ماهگی
بچه های شما هم دستشون رو مک می زنن؟
هیراد کوچیک تر ک بود موقع گرسنگی این کار رو می کرد ولی الان از گرسنگی نیست . یه جا میگفت از رفلاکس هم می تونه باشه ولی حس می کنم این بابت رفلاکس نیست و شاید یه مرحله رشدش باشه نمی دونم . بچه های شما چطور؟
مشاهده ۶ پاسخ دیگر
مامان حسنا مامان حسنا ۴ ماهگی
یه فامیل داریم بنده خدا خیلی بچه دوست داره ولی خدا بهشون نمیده اصلا بچه دار نشده الان ۴۰ سالش شده به هر راهی زدن نشد.کلی دوا دکتر رفتن هیچی ب هیچی.دو بار با رحم اجاره ای بچه آوردن بچه دنیا میومد ولی نارس بود ماه هشتم بدنیا میومدن و کلا سه روز تو دستگاه میموندن و تمام.همش کارش شده بود گریه زاری.اخر سر رفتن از پرورشگاه یه نینی آوردن الآنم دارن بزرگش میکنن و نگرانن یه وقت نره دنبال خانواده واقعیش یا خانوادش پیدا نشن...🥲❤️امید وارد خدا نعمت مادر شدن رو از هیچکس نگیره
مشاهده ۵ پاسخ دیگر
مامان نیاراد مامان نیاراد ۵ ماهگی
واقعا مادرشدن حس قشنگیه
سختی هاش خیلیه شب بیداری هاش آدمو روانی میکنه گریه های بی دلیلش آدمو به جنون میکشونه مریضی هاشون آدمو مریض میکنه ولی همینکه یه لبخند میزنه آدم همشو فراموش میکنه خداروشکر که خدا چنین هدیه های قشنگی به ما داده و شکر خدا که منو لایق مادرشدن دونست
ان شاالله هرکسی که بچه نداره و خدالایق بدونه دامن همه خانم ها و آقایون رو سبز کنه و تمام این سختی هارو بهشون ببخشه
خداروشکر
مشاهده ۱۱ پاسخ دیگر