مامانا نصف شبی یاد سختی هایی ک کشیدم افتادم واقعا سخته تنهایی بچه بزرگ کردن😔🥹منی ک هیچکسی کمکم نکرد خودم بزرگ کردم بچمو تکو تنها 🥲

عزیزم درکت میکنم خیلی سخته
منم همینم حتی بعد زایمانم کسی پیشم نبود
شبی که از بیمارستان اومدم خانواده همسر اومدن خونمون
من گفتم بچه اینجا باشه من برم تو اتاق یکم استراحت کنم
بعد نیم ساعت رفتم گفتم انگار یه بویی میاد
مادرشوهرم گفت لابد بچه خرابکاری کرده از وقتی اومدی عوضش نکردی... از همون موقع دیگه توقعمو صفر کردم
بعدش هی به بهانه دیدن بچه می‌خواستن بیان خودم گفتم نه ممنون تنها راحت ترم
چندبارم گفتن بیارش اینجا خودت برو استراحت کن گفتم نه ممنون
پسرمم ختنه کرد هی میگفتن ببینیم ببینیم
گفتم نه دوست ندارم ناحیه خصوصیشو کسی ببینه
می‌دونی من از روز اول فهمیدم فقط خودم باید به بچم برسم و توقعمو صفر کردم الان انقد خسته ام که خدا میدونه ولی پذیرفتم... پسرم تب داشت سه شب نخوابیدم دیشبم داشتم کار خونه میکردم الان از بی خوابی تهوع دارم

افرین شما بهترین مادر دنیایی.انشالله خدا بهت توان و انرژی بده همینجوری ادامه بدی

منم همینطور

منم تنهای

دقیقا مثله من بااینکه سزارین بودم خودم کارامو کردم از روز اول کسیو نداشتم خیلی روزای سختی بود 🥲

خدابهت قوت بده عزیزم🙏❤️