۳ پاسخ

فکر کنم همه بچه ها همینطورن پسر منم هست..الان چند وقته خیلی بهتر شده..دوره ایه میگذره

بچم منم دقیقا همینه ، اونروز رفتیم بیرون یه دختر ۷ یا ۸ ساله بود کنار مادرش، چنان این دختر بچه رو داد زد بهش و حولش داد که خودم ترسیدم ،بعدم حمله کن بهش ، اینا همه از تنهایی که تو خونه هستن ، داخل کوچه واسه خودش بدو بدو میکنه دستاش باز میکنه قشنگ مشخصه از تنهایی که اومده بیرون این رفتارها میکنه

فقط با قصه درست میشن موقع خواب براش داستان سرهم کن مثلا من میگم دایی میثم وقتی کوچولو بوده یبار یه نی نی و زده نی نی گریه میکرد غصه میخورد مامان دایی میثم بهش گفت پسرم نی نیا مهربونن کوچولوان گناه دارن باید نازشون کنیم بوسشون کنیم نبتید بزنیمشون چون میترسن دایی میثم از اون روز باهمهههه نی نیا دوست میشه دست همو میگیرن باهم دیگه شعر میخونن عمو زنجیر باف بلههه..... اینجوری با شخص مورد علاقش براش داستان بگو انشالله مفید باشه

سوال های مرتبط