جلوی خودش به بقیه نگو میترسه به خودشم نگو میترسی
گاهی شاید اسم احساساتشو نمیدونه میگه ترس
اما گاهی میدونه و واقعیه
شما وقتی گفت مثلا از کمد میترسم کاربرد کمد رو براش توضیح بده مثال بزن این کمده ماتوش لباسامونو میزاریم
و یا حتی اگه اون چیز صدا داره صداشو براش بگو اینکه هاپو میگه هاپ هاپ
گاهی از ی چیز میترسه چون اونا ی جایی به ی شکل دیگه دیده مثلا از هاپو میترسه چون تو فلان کارتون هاپو اون کارو کرده بچه ترسیده
مثلا پسر من از ببعی میترسید چون با یکی رفته بود پیش ببعی و بهش گفته بودن ببعی میخورت و پسرمنم ترسیده بود حتی یه اسب اسباب بازی هم ازونایی که خودش راه میره داشت میومد سمتش نشسته بود و فقط نگاه میکرد همینکه بنده خدا گفت الان میخورت پسرم ترسید زود اومد بغل من
من بهش گفتم ای اسباب بازیه بیا دست بزن چه خوشگله رنگش بنفشه میگه پیتکوپ پیتکوپ بعدش خوب شد اما ترس از ببعی رو هنوز یکم تو وجودش داره اینکارو با بچه هاتون نکنین از روی بازی نترسونینشون مثل پسرمنو که ترسوندن میمونه تو وجودش
پسر منم تنها نمیره خواب یا تو یه اتاقه دیگه میگه هاپو منو میخوره خیلی باهاش حرف میزنم که ترسش از بین بره ولی جلوی خودش نگو ترسو شده یا میترسه
حتی اگه همه چی هم میترسید ترسشو انکار نکن بهش بگو حق داری بترسی منم اگه جای تو بودم میترسیدم
بدترین چیز برا بچه انکار احساساتشه حتی اگه احساساتش غلط باشه
بپذیر جلوش تا کم کم باهاش کناربیاد
شربت ایمونس بچه رو شجاع میکنه از خودم نمیگم توصیه دکتر محمد پور
روزانه پیام مشاور، متناسب با سن کودکتون دریافت کنین.
سوالاتتون رو از مامانای با تجربه بپرسین.
با بازیهایی که به رشد هوش و خلاقیت فرزندتون کمک میکنه آشنا بشین.