مامانا چه خاکی به سرم بریزم گربه اومد روز چهارشنبه سوری خونه مادرشوعرمم ما از ترس جیغ کشیدیم خاک تو سرم بچم به دشت ترسید از اون روز فقط جیغ می‌کشه مخصوصا شبا از ترش میاد فقط بغلم گریه می‌کنه می‌ترسه میلرزه چیکار کنم چراغ هارو خاموش کردم جیغ می‌کشه گربه اومد گربه اومد ترسشم بردم امروز با نمک برداشتن

سعی کن پیش بچه واکنش شدید نسبت به هیچی نداشته باشی
از مشاور کودک کمک بگیر
ولی شبا بالای سرش حتما قرآن بزار

عوض اینک با راهکار های منطقی ب ایشون کمک کنید چرا هی خرافات چرت و پرت میگید
ترس و نمک و دعا چیه !!!!!

ببرش کنار یه گربه وبه گربه غذا بده

کتاب قصه بگیر که مربوط به گربه باشه، براش بخون بهش توضیح بده که گربه مهربونه، یا کلیپ بچه هایی که گربه دستشونه باهاش بازی میکنن نشون بده شاید اروم شد

ی بار ما رفتیم خانه بازی ازاین تن پوشا اومد داخل پسرم من ترسید،سگ بود ،تا نزدیک یکسال هرچی میترسید می‌گفت سگ میاد
ولی کم کم از ذهنش در اومد .بهش گفتم من پیشتم .مامان می‌ره سراغ سگ‌
بعد بچه‌ها تقریبا از ۲سال ونیم ب بعد معنی ترس میفهمن ،و اینک برق خاموش نکن اینا هم ما داریم

زیر سرش قران کوچیک یا مهر اگه داری بزار وشبا کاملاخاموشی نزن بزار ی نوری باشه بعدشم براش برنامه کودک دانلود کن ک توش گربه وایناباشه ک ترسش بریزه سرش رو گرم کن ببرش بیرون تا فراموش کنه

یه دعای قلعه یاسین روی پارچه نوشته بخر بخر بچه را پنج دور ازوسط ردش کن ودعا بخون فقط اون دونفری که بچه ودعا دستشون بابدپاک باشنداب روی اتیشهاخوبش میکپه

با یه مشاور کودک مشورت کن
بنظرم با بازی ترس از گربه رو براش کم کن و همینطور قصه های تخیلی در مورد گربه بگو مثلا یه گربه کوچولو بود خیلی مهربون بود خیلی بچه ها رو دوس داشت ....

ترسشو بردار