میدونی از چی ناراحتم من پسرم ۶ سالشه تازه از آب و گل درومده بود دوباره گیر بچه کوچیک و اذیت هاش شدم پسرمم خیلی بچگیش نق نقو بود البته هنوزم هست با خودم میگم دیگه کی قراره زندگی کنم کل پسرای فامیل از جمله داداشم چندین ساله ازدواج کردن فکر بچه هم نیستن همش به تفریح و سفر اونوقت من همش با بچه داری درگیرم نمیدونم کار درست رو من میکنم یااونا ....الان همشون جمع شدن رفتن اصفهان خونه یکیشون باهم خوشن و تفریح میکنن خیلی غصه دارم اصلا زندگی نکردم
اره دقیقا..نه شیر میخوره نه میخوابه
الآنم به همین دلیل دارم از مهمونی برمیگردم..اصلا بهم خوش نمیگذره چون فقط حرص شیر نخوردنشو و نق زدنشو میخورم.
من که اصلا مهمونی نمیرم چون میدونم نمبخوابه نمیخوره اذیت میشم مم خونه مامانم میرم داغون میشم
ن زهر مارم میشه
فکر کن من هرررشب خونه بابام میرم و هرشب اوضاعم همینه
۴ ۵ ساعت که اونجا هستم اصلا شیر نمیخوره
چون دورشون شلوغ میشه حواسشون دیگه به شکمشون نیست
اره دورشون شلوغه هیجان زده میشن
اره دختر من
آره چون میره بازی میکنه
آره همش دنبال شیطنتو بازیگوشیه
روزانه پیام مشاور، متناسب با سن کودکتون دریافت کنین.
سوالاتتون رو از مامانای با تجربه بپرسین.
با بازیهایی که به رشد هوش و خلاقیت فرزندتون کمک میکنه آشنا بشین.