۷ پاسخ

سلام کیف بچه من الان بسته هست چون وسط مهمونی هستم اما محتویاتش شامل: چهار تا پوشک، دستمال مرطوب، تشک تعویض، پارچه خشک کن، پماد زینک، یه جغجغه، پستونک، شیرخشک، آب جوشیده سردشده، شیشه شیر، پیش‌بند، دستمال دهن، استامینوفن پاراکید، فین گیر، شونه، یه دست لباس و شلوار 😅

تصویر

منم دارم چمدون سارارو میچینم

تصویر

چه جالب منم الان دستم بنده ولی حتما یه عکس یادگاری از ساک و وسایلش میگیرم 🥹 قربون تک تک وسایلاشون🥲💖

درکل عالی

کیف کش موهاش کیفه تست قند خونه😭خاطره بددارم ازش زود تشخیص میدمهمینا به اضافه ،زیرانداز و‌خشک‌کن و‌پتو و پستونک و بند پستونک شیر خشکش استکونش

دوتا کم نیست من هرموقع هرچی کم برداشتم به مشکل خوردم

آره همینا بعلاوه زیرانداز تعویض و پارچه خشک کن و پتو نازک و بالشت فرمدهی سر. الانم که بزرگتر شده یه زیرانداز پارچه ای برا وقتی که میریم مهمانی و میشینه چیزی بخوره زیرش پهن میکنم

سوال های مرتبط

مامان ✨آوین خانم✨💕 مامان ✨آوین خانم✨💕 ۸ ماهگی
مامان روشنا مامان روشنا ۶ ماهگی
مامان مهدیار مامان مهدیار ۹ ماهگی
❌اینم ایده های مختلف از بازی هایی که با پسرم انجام میدم( علاوه بر خوندن کتاب داستان و بازی با جغجغه و غیره...)

تصویر یک: ربان های رنگی به طول نیم متر رو به دسته ی کریر آویزون کردم پسرم با ربان ها کلی بازی میکنه و سرگرم میشه
تصویر دو: چند تا حلقه رو به وسیله ی طناب به دو طرف صندلی وصل کردم، پسرم یا با دست اونا رو تکون میده یا با پا لگد میزنه
تصویر سه: داخل یه ظرف یه مقداری آب ریختم و داخلش چند تا وسیله گذاشتم که پسرم هم آب بازی میکنه و هم وسیله ها رو از آب در میاره
تصویر چهار: برای اینکه پسرم تشویق به چهار دست و پا رفتن بشه اسباب بازی کوکی جلوش میزارم میبینه و کِیف میکنه (تامی تایم)
تصویر پنج: پسرم رو روی واتر مت میزارم
تصویر شش: یک بادکنک فویلی رو از صندلی آویزون کردم با دست و پا تکونش میده
تصویر هفت: توی گهواره ی پسرم رو پر از توپ کردم و با توپ ها بازی میکنه
تصویر هشت: از فلش کارت های سیاه و سفید استفاده میکنم که به تقویت بینایی هم کمک میکنه ❤❤❤❤❤❤❤❤❤
✅شما چه بازی هایی انجام میدید، بنویسید 💚
مامان امیرحسین مامان امیرحسین ۹ ماهگی
قصه امشب نی نی ها👼🌜

تو یه دهکده‌ی کوچیک 🏘️، یه دختر کوچولو 👧 به اسم پریا زندگی می‌کرد. پریا یه قلب مهربون ❤️ داشت و همیشه دوست داشت به دیگران کمک کنه. یه روز، پریا تو راه مدرسه 🏫 یه بچه‌گربه 🐈 کوچولو دید که توی بارون 🌧️ زیر یه درخت پناه گرفته بود.
بچه گربه خیلی گرسنه و سردش بود. پریا دلش براش سوخت. 🥺 اون کیف مدرسه‌اش رو گذاشت زمین و گربه رو بغل کرد. ❤️ پریا گربه رو به خونه برد و بهش شیر 🥛 داد و براش یه جای گرم درست کرد. 🔥
مامان و بابای پریا هم خیلی مهربون بودن و از این کار پریا خوششون اومد. 🥰 اونها به بچه گربه غذا دادن و اسمش رو گذاشتن “نینی”.
نینی و پریا با هم دوستای صمیمی شدن. 👯‍♀️ پریا همیشه از نینی مراقبت می‌کرد و باهاش بازی می‌کرد. 🧶 پریا به نینی یاد داد که چطور بازی کنه و نینی هم به پریا یاد داد که چقدر عشق و محبت می‌تونه خوشحال‌کننده باشه. 😊
یه روز، پریا و نینی با هم به پارک 🌳 رفتن. پریا دید که یه بچه‌ی دیگه 👦 داره گریه می‌کنه. پریا رفت پیشش و ازش پرسید که چی شده. بچه‌ی دیگه گفت که اسباب‌بازیش گم شده. 🧸
پریا به کمک نینی شروع کردن به گشتن دنبال اسباب‌بازی. 🕵️‍♀️ بعد از یه مدت، اسباب‌بازی رو پیدا کردن و به بچه‌ی دیگه دادن. 🥰 بچه‌ی دیگه خیلی خوشحال شد و از پریا و نینی تشکر کرد.
پریا یاد گرفت که کمک کردن به دیگران و مهربون بودن، بهترین حس دنیاست. 💖 و اینجوری بود که پریا و نینی، با مهربونیشون، دنیای خودشون رو قشنگ‌تر کردن.