مامانایی که مثل من یه نی نی نق نقو و کم خواب دارید و دست تنها هم هستید بیاید بگید چطوری حال خودتونو خوب می‌کنید؟ چه ایده هایی برای بهترشدن شرایط دارید؟ چطوری به خودتون می رسید؟ یا به کار های خونه
مثلاً من تو یکی از چرت های نیم ساعتی روشنا به خونه زندگی می رسم یکم مرتب میکنم و اگر ظرفی باشه میشورم یا غذا درست میکنم ، تو یکی از چرت هاش به خودم میرسم با کار های خیلی ساده مثل مسواک زدن و شونه زدن به موها یا یه دوش سریع و یه لیوان چای ، تو یکی از چرت ها منم استراحت میکنم
پذیرفتم من بچه کوچیک دارم و نمیشه همه چی کامل باشه ، خونه به هم ریخته طبیعیه، ظرف های نشسته ، لباس هایی که شسته شدن ولی سه چهار روزه تا نکردم بذارم تو کشو و خیلی چیزای دیگه
خیلی زود این بچه ها بزرگ میشن و دوباره همه چیز به روال خودش برمیگرده
و شبی میاد که من و شما تا صبح می‌خوابیم و دیگه هر دو ساعت بیدار نمیشیم
اون موقع دلمون برای این دست و پاهای کوچولو تنگ میشه

۶ پاسخ

چقدر دلم میخواست اسن دخترمو بزارم روشنا.ولی نشد.

آخ شرایط منم همینه انقد این روزا برام سخت میگذره دلم میخواد بشینم گریه کنم دست تنهام شوهرم شهر دیگه کار می‌کنه در ماه یه هفته میاد باز می‌ره موقعی که میاد همه چی خوبه اما موقعی که می‌ره جفت بچه ها مریض میشن مامانمم میاد یه سر میزنه میره می‌دونم این روزا تموم میشن بزرگ میشن دلم تنگ میشه برای این روزا اما گاهی اوقات سخت میشه برام دلم میخواد لذت ببرم از این روزا ولی نمیشه گفتنش آسونه لذت ببری ولی با شرایط من که هوا گرمه کولر ندارم بچه بزرگم بالا میاره همش دل درد این کوچیکه هم همش نق میزنه غذا نمیخوره بهونه میگیره آخ انقد سخت میگذره این روزا به من
فقط دلم میخواد گریه کنم 😥😔

منم همین کارو میکنم‌. فقط ظرف شستن داستان دارم. چون احتمال بیدار شدن بچه رو میبره بالا😂😂امشبم مهمون دارم. خونم هنوز ترکیدس. پنج ماهگی جانا هم هست

دلم برای صبحها تا ۱۰ خوابیدن
برای یه چرت بعدازظهری
یه تایم دوساعته برای فیلم دیدن
بیرون رفتن بدون دغدعه با ماشین
تنگ شده🥲🥲

منم دقیقا همین کارارو می کنم هفته ایی یبار ک همسرم خونس بچه رو نگ میده خونه رو کامل تمیز می کنم

عزیزم دقیقا شرایط منو گفتی.
اما موقع درست کردن ناهار که نق نق میکنه و نمیتونم بیام پیشش یا کارم خراب میشه میخوام گریه کنم

سوال های مرتبط

مامان دیانا مامان دیانا ۷ ماهگی
برای مامان اولی ها


سعی کنید اول از همه از لحاظ روحی اماده باشید و بدونید بچه آوردنتون با تصمیم دو نفره خودتون بوده نه حرف مردم و زور یکی از شما زوجین

سعی کنید کتاب بخونید مثل ریحانه های بهشتی یا هر کتابی که شبیه به این باشه .
از همون اول حتی قبل اقدام به بارداری تحت نظر پزشک باشید. برای چکاپ ...
سعی کنید وزنتون رو کم کنید قبل باردار شدن چون بعدش تا ۱۸ کیلو وزن اضافه میکنید هم در دوران بارداری و هم بعدش اذیت میشید .
سعی کنید کمی پول پس انداز کنید تا برای هزینه های آزمایش سونو یا هر هزینه پزشکی به مشکل بر نخورید .
از لحاظ روحی خیلی آمادگی داشته باشید واقعا بچه های الان اعجوبه ان حتی صبور ترین مادر ها هم زیر بار بزرگ کردن دلبندشون کم آوردن .
ماشین داشتن هم آپشن خوبیه چون هر ماه چکاپ دارید سونو دارید از این دکتر به اون دکتر و... سخته و اگه هم نداشتید کمک گرفتن از پدر و خواهر یا کسی که بی منت شما رو جا به جا کنه خوبه .

لازم نیست همه بدونن شما در حال اقدام برای بارداری هستید مردم هرچی باشن بازم ته دلشون آه یا حسرت یا چشم بدشون دنبال شماست.

کتاب های فرزند پروری مفید بخونید حتی اگر یکی می‌خونید مفید باشه و به پایان برسونید .


بقیش اسلاید بعد ...
مامان فاطمه سادات ✨️ مامان فاطمه سادات ✨️ ۹ ماهگی
سلام
اومدم تجربه م رو راجع به خواب دخترم بگم . امیدوارم بتونم در رفع قسمتی از چالش مامانای مثل خودم مفید باشم ؛
( البته در ۷ ماهگی و چند وقت اخیر )
چند وقتی بود که دخترم تو خوابش به مشکل خورده بود و شب ها هر یک ربع ، نیم ساعت ، تا حداکثر یک ساعت از خواب بیدار می شد و تقاضای شیر می کرد .
اومدم از زمان بیداریش رو چک کردم . تایم بیداریش ثبات نداشت و هر زمان که می خواست از خواب بیدار می شد .
در روز ۳ تا چرت داشت که تایم مشخصی نداشت گاهی.
شب ها هم از ساعت ۹/۵ تا ۱۰/۵ می خوابید .
اول اومدم تایم بیداری صبحش رو درست کردم . ساعت ۹ بیداری زمان بیداری شد .
مرحله ی بعدی ۳ تا چرت روزش رو کردم ۲ تا . با تایم های بیشتر
و در آخر دختر من از بدو تولد تخت کنار مادر داشت . من هر بار شیرش میدادم و میذاشتمش تو تخت . همین انتقالش به تخت خودش و تکون دادنش باعث می شد که از خواب عمیق خارج بشه ؛ چون نسبت به قبل هوشیارتر شده .
تخت کنار مادر رو چند شبی از اتاقمون خارج کردم (و بعد که جواب گرفتم تخت رو فروختم) و دخترم رو روی زمین کنار تخت خودمون خوابوندم (با حفاظت و مراقبت)
شب ها بیدار که می شد می رفتم کنارش دراز می کشیدم ، بدون اینکه زیاد تکونش بدم بهش شیر می دادم و بعد می رفت سر جای خودم می خوابیدم .
به شکل معجزه آسایی خواب شبش بهتر شد .
این کارها به من جواب داد . (البته به لطف و نگاه و هدایت خدا و فقط برای امروز و این لحظه )
شما هم اگه تجربه ای دارید بگید که به همه مون کمک بشه 😊🙏