سلام خوبین .از دیروز ک تو راه مشهدیم از خونه بچه بغلم بوده کل دیروز داخل اتوبوس دیشب امروز رو دستامه شوهرمو میگم بردار میک بده ب خواهرت اونم نگه نمی‌دارع بس دستام خسته خشک شدن چند دفعه بچه داشت لیز میخورد الآنم دارم به زور می‌نویسم بچه باهامه منم ادمم 😒💔بخدا کلیه ها کمرم دارن میترکن خواب هم پیشکش

یه اخم‌و تخمی بهش بکن، بگو مگه پدرش نیستی، آدم‌نیستی؟؟؟ یه غریبه ب غریبه کمک‌میکنه، تو از دیشب دوساعت این بچه رو نگرفتی من استراحت کنم
درک داری؟
یه تشری چیزی بهش بزن.
چقد این مردا خرن اه اه

چقد بی درک این مردا

ماهم رفتیم سفر دقیقا شوهرم طوری رفتار کرد که انگار منو بچم نیستیم ،همه کارها باخودم ومادرم بود دیگه هیچکدوم تکون هم نمیخوردن تا بچم می‌رفت طرفشوه میگفتن برو پیش مامانت...یکبار یه چیز کوچکی ازش خواستم دستم بده ولی توهین کرد منم پریود بودم اعصابم هم بهم ریخته بود خیلی خودمو نگه داشته بودم گفتم تو پدر نیستی دیدم ازاونور خواهرشوهرمادرشوهرم شروع مردن به طرفداری ازشوهرم ودخالت بعدهم پرش کردن که بهت بی احترامی کرده

شده باهاش دعوا کن تشر بزن مردا رو هرچی به حال خودشون واگذارکنی بدترن

به سلامتی. اشکال نداره لذت سفر و زیارتت رو خراب نکن فکر کن با بجه تنها رفتی سفر بزار حال دلت خوش باشه می دونم سخته ولی دیگه چاره ای نیست تحمل کن

الهی بگردمم
توروخدااا توراه امام رضایی دعاکن برااام زایمان کردم ولی گردنو سرم قفل شده انگار اسپاینال زیادزدن توروبه امام رضا دعام کن😭❤️🤲

منو فرستاده با بچه رو یه صندلی خودم دست تنها شیر خش درست میکنم آب سرد میکنم برا بچه 💔😐بخدا حالم داره بهم میخوره میگم کاش نمیومدم