به خدا فکر کنم یکی از صبورترین مادرها بودم تا حالا ولی پسرم امروز واقعا اذیتم کرده نه نهار خوردم نه صبحونه الان شوهرم اومده گرفتتش هی گریه و جیغ دنبال منه اومدم تو اتاق تاریک درو بستم گریه میکنم‌
دو بار بردمش بیرون که انرژیش تخلیه بشه اصن انگار نه انگار .گریه میکنه که نم نم براش غذا میارم همه رو له میکنه .از صبح ده دست لباس براش عوض کردم.پی پی میکنه میبرم بشورمش نمیزاره جیغ و فریاد باسن عنیشو میچسبونه به من که نشورمش‌
جیغ میزنه اب میخوام آب میدم همه رو میزیزه رو زمین دوباره میگه آب میخوام ‌
به خدا دیونه شدم.همش هم دنبال ممه اس تا میشینم میگه ممه نمیدونم چرا انقد شیر خوردنش زیاد شده همه چیزش عوض شده همه چیزش

به خاطر دندونه

دقیقا مثل نورا
فرقش اینه نورا از اول همین بود من دیگه پوست کلفت شدم
بچه های دیگه ازاول خوبن بعد یسالگی بد قلق و‌نق نقو میشن تازه داره برای ماماناشون شرایط سخت تر میشه
یکی دوماه دیگه عادت میکنی کلا سر هررررچیزی میخای خود زنی کنی

جهش رشدی یا دندون نیست؟
خیلی سخته حق داری
منم یه وقتا کم میارم

جهش رشدی دارند ارسلان هم از عید خیلی اخلاقش تغییر کرده غذا را راحت تف میکنه تو لباس و زندگیم اب میدم همش را میریزه رو لباسش وای خیلی جیغ میزنه این چند وقت تو مهمونی واقعا کلافم میکرد

به خاطر دندونه

پسرمنم این روزها دقیقن همینجوره خیلی خستم کرده

دقیقا دخترم و گفتی واقعا صبر میخان

اقتضای سنشونه نوراهم همینطوریه

وای چقد سخت🥲💔

عزیزم یه راهکاری رو من امتحان میکنم اینجور وقتا شاید برای شمام جواب بده
فک اگه آرسن میتونست مشکلشو برات توضیح بده واضح بهت بگه چی اذیتش میکنه و چه احساسی داره چقدر تحملت تو این موقعیتا چند برابر میشد
مثلا برا دندون دردش میگفت مامان لثه هام میسوزه با اینکه گشنمه نمیتونم غذا بخورم دندونم درد میکنه حتی باعث میکشه سردرد داشته باشم در حدی ک گاهی سرمو ب جای میزنم چون منشا دردشو نمیشناسم کلافه م و نمیتونم طبق روتین همیشگیم باشم
الانم داره به روش خودش همین کارو میکنه تو بعنوان مادر تمام رفتاراشو میشناسی آرسن همیشگی برای تو کاملا قابل درکه
اینکاراش دوتا دلیل داره یکیش کلافگی بخاطر مشکلیه که اذیتش میکنه و دوم داره تلاش میکنه تو رو بعنوان نقطه امنش متوجه ش احساسش کنه تا بیشتر از قبل حمایت و محبتت رو جلب کنه

پسر منم همینه شیر خوردنش بیش از حد شده جوری که من از صبح تا ساعت یک یا دو قارا میزنم بهش میاد نگاش میکنه میبینه سیاهه میره ولی کافیه بشینم زود میاد شیر میخوره الانم سر پام ننشستم که نیاد شیر بخوره

عزیزم تنها نیستی منم یکی دارم 😂😂😂 فقط صبرو تحمل باید بره بالا

دقیقا پسر منم همینه
ولی من مث تو نمیکنم
لباس عوض نمیکنم
غذا خورد خورد نخورد خودمو اذیت نمیکنم
آب رو میریزه زمین به هیج جام نمیگیرم
و فقط شیر میدمش و سعی میکنم اهمیت ندم ظاهرا تا خودش درست بشه ولی از تو پراز حرص و جوشم

اول اینکه خدا قوت مادرنمونه تو بهترین مادر دنیایی.
و اینکه نمیدونم بچهای یکسالو پنج ماه چرا اینجورین.بچه منم همه اینکارایی ک گفتی میکنه.😬😐

واااای ان شاءالله خدا صبرمون بده
دختر منم همینه
بدبختی و از همه بدتر این شیر خوردنشونه نمیدونم چجوری از شیر بگیرمش
انگار جدیدا بیشتر وابسته تر شده
منم واقعا اذیتم
از شیر خوردنش بیشتر عاجزم
چون تا حوصله اش سر میره شیر میخواد 😭😭😭

چقد پسر منه💔
منم از خود ظهر گریه کردم تا خوابم برد🥲
بردمش دکتر میگه انرژیشو تخلیه کن بیش فعاله
موندم چه گوهی بخورم دبگه
اعصابم بقدری ضعیف شده خدا میدونه
هرچی میبرمش پارک و بیرون انگار ن انگار
بدتر میشه و بهتر نمیشه😞💔با تماممممم وجودم درکت میکنم❤️‍🩹

لجباز شده به نظرم یا بهانه گیر
خدا کمکت کنه

و منی که دوباره باید همه اینارو تجربه کنم🥲
اونجایی ک باسن عنیشو میچسبونه😆

دقیقا کارایی که لیام میکنه ایقد آب ریخته رو فرش که خسته شدم 🤨🥴