گاهی حس میکنم دوست خیالی دختر من پتوشه🥲
باهاش حرف میزنه بغلش میکنه حتی پستونک و غذا هم بهش میده🥲😂
بیرون همراهمون نباشه واویلاست.. ببینه داریم میزاریم تو کیف گریه میکنه دستم باشه🥲
به نظرم پروسه ترک پتو (به قول خود درین پپوف😂) خیلی سخت تر از پروسه ترک پستونک و پوشک باشه برامون🥲

دقیقا زهراجان پسر من هم هرجا برم باید پتوش باشه نمیزاری کسی بهش دست بزنه 😂

وای دختر من با عروسک اسب تک شاخش اینجوری بود همه جا و هر لحظه کنارمون بود
تا اینکه یه روز رفتیم محضر عقد یکی از فامیلا جا موند اونجا چون راه دور بود نشد بریم بگیریمش چقد اون شب گریه کرد و یکی دیگه سریع خریدیم ولی دیگه اون وابستگی به این یکی عروسک نداره الان هم گاهی یادش میکنه اونو 🥺

پسر منم همینه تو تالار مسافرت کالسکه باید همراهش باشه

وای نگو هرکاری کردم پستونک ترک نمیکنه🥲🥲🥲

منم پسرم یه عروسک پشمالو طوطی داشت انقدددد دوسش داشت همش دستش بود که دیگه کثیف شده بود انداختم داخل ماشین لباسشویی انقد نشست جلو ماشین لباسشویی وگریه کرد🥲که بعد اوردیم بیرون دیگه نگاهش نکرد 🥺

پسر من حوریه ک اجازه شستن پتوشو ندارم وقتی می‌شورم ک خوابه و خونه نباشه سریعم هر جور شده باید خشکش کنم تو همه شرایط کنارشه ی روز مریض بود بردمش دکتر دکتر گفت ازش بگیر گفتم اگه جرات داری دست بش بزن من نباشم براش مهم نیست اما کافیه پتوش ازش بگیری دنیاشو ازش گرفتی دکتر گفت چقد خوبه ک درکش می‌کنی با اینکه سنگین پتوش حاضر نیستی جداشون کنی بذار باشه اذیت نشه

واییییییییییی چه عکس ناز نازیی😍
دختر من به خرگوشش خیلی وابسته است
جدیدا به پتو و بالشتش هم داره حساس می شه

سلام پسر منم همینجوریه عاااشق پتوشه ب هیچ کس نمیده حتی نمیزاره جمع کنم

دختر من ۷سالش هنوز پتوس هرجا بره باهاش هست

دختر من باز عاشق پتو دور پیچشه

پسرمن این حس رو به توپ داره😃😃

ای خوداا🥺

اخی خیلی بامزس وابستگیش

آخی
چه بامزه

من الا ک 16سالمه بهترین دوستم پتومه😐😐🤣🤣
خیلیییی بهش وابستم از نوزادی دارمش

خواهر زادم با روسری خواهرم میخابید روسریشو‌بغل میکرد بو‌میکرد میخابید
الان ماشاالله ۲۲سالشه بهش میگیم می‌خنده میگه بچه بی آزاری بودم 🤣اینا بمدت اینطورین بعد ب مرور دیگه از سرشون میوفته
اینم بگم میخاست تلویزیون روشن کنه زنگ‌میزدم باباش ک سرکار بود 🤣فکر کن روزی ده بار زنگ‌میزد بهش

دقیقا خواهرزاده من ، الان آقایی شده برا خودش
حتی جرعت شستن پتوشم نداشتن دائم همه جا درهر شرایطی پتوش باهاش بود

😍😍آخی خیلی خوبه ک چ حس خوبی گرفتم

واااای مث پسر من انگار پتوش ناموسش

منم پسرم شالی که سرم بود شیرش که میدادم می‌گرفت دستش همینجور عادت کرد که می‌گرفت بغلش می‌خوابید همیشه همه جا همراهش بود فکر کنم سه سالش شد یه روز گفتم محمد قلی اومد روسریتو برده دیگه ولش کرد

کودکی خواهرزادم برام تداعی شد
دقیقا اینوع درین جان بود حتی اون ساعتی که مینداختن لباسشویی میشست جلوی درلباسشویی تا سریع بغلش بگیره

دختر من به هییییچی وابسته نیست نه به من نه ب عروسک نه شیر هیییچی

پسرمنم گاهی گیرمیده بهش چون زمستون همیشه دورش میپیچیدم عادت کرده بهش😄

چقدر قشنگ🥺😍

دختر منم همین بود خودش فراموشش کرد اتفاقا خوبه وقتی پستونک یا از شیر میگیریشون با این پتو اروم میشه

عزیزم🥰

ای خدا 😍

چقدر رمانتیک😂