۹ پاسخ

سلام..
عزیزم سوال پرسیدی منم میخوام یه چیزی وخواهرانه بهت بگم زمانی به بچه دوم فکر کن که هم از نظرمالی هم مسکن هم اعصاب مشکلی نداشته باشی ومهم تر ازهمه حوصله داشته باشی که بچه دومم بزرگ کنی چون بایدبه خودتم فکرکنی وگرنه بخاطر حرف مردم وفامیل هیچوقت اینکارونکن حتی بخاطر تنهایی بچت..چون تواین دوروزمونه یک بچه تنهابمونه بهترازاینه یکی دیگه بیاریم وپیشش شرمندع شیم مخصوصا روعصاب روان بایدتسلط داشته باشیم این ومن دلم خواست خواهرانه بهت بگم من از شرایط زندگیت خبرندارم عزیزم ولی اگراین شرایطارو داری خودتم دوس داری اقدام کن وگرنه بخاطر نظرات وحرف های چرت مردم هیچ وقت اینکارونکن😘😘😘

فقط شرایط خودتو بسنج
تو میخای بچه بزرگ کنی ن شوهر و اطرافیانت

مشکل تو مشکل منم هست!

بیزارم ازبچه

اگه دوست نداری و حوصله نداری بچه نیار بچه آوردن فقط حامله شدن و زایمان نیس بچه حوصله میخاد مسوولیت داره سخته من اصلا حوصله بچه ندارم دومی خدا خواسته بود واقعا سخته

منکه کیف میکنم وقتی پسرم سر سفره برای خواهرش لقمه میگیره میزاره دهنش یا باهم میرقصن مثلا یا آب و خوراکی میده بهش
درسته خیلی وقتا هم دعوا میکنن پسرم دخترمو میزنه ولی دخترمم موهاشو میکشه گاز میگیرتش ان شاءالله دوساله هم بشه دخترم دیگه راحت باهم بازی میکنن یه من دیگه کاری ندارن

فقط اطرافیان منن که میگن دیگه بچه نیار،به فکر عشق و‌ حال خودتون باشین🤣🤣🤣🤣

بیار گلم یدونه خیلی کمه و بعدا پشیمون میشی .دختر داری؟؟؟
اگه نداری انشالله بهت. دختر بده بزرگ کردنش از پسر خیلی راحت تره و عصای پیریت میشه

وای منم بخدا اصلا دوست ندارم بچه بیارم همه میگن یه دونه بیار بابا می‌خوام چکار همونو اعصاب میخواد بسه والا بچه های این زمونه ادمو پیر می‌کنه بخدا من خودم اصلا نمی‌خوام

سوال های مرتبط

مامان دو عشق مامان دو عشق ۴ سالگی
بچه ها اگه دوس ندارین نخونین من کسی رو ندارم دردو ول کنم اینجا مینویسم اما مختصر مینویسم دلم اونقد پره ولی دیگه صبرم لبریز شده فقط اینو بگم کاش جز خودم که بدبخت شدم این دوتا طفل معصوم رو بدبخت نمیکردم مادرش بمیره دخترم یه شلوار درس حسابی نداشت توی خونه میگف مامان خجالت میکشم برم پیش دوستام بازی کنم برای همین شلوار بیرونی می‌پوشید چندروز پاهاش عرق سوز شد کمرو روی نافش زخم شد اینم بگم لباس های پسرمو بیشترشو دخترخالم که پسرش از پسرم بزرگتر اون میده برای همین از اون کمی ریختم از لحاظ لباس
اما طفلی دخترم انقد رویاهای قشنگی داره دختره دیگه
اما امروز شوهرم زور کردم رفتم برای دخترم دوتا شلوار ویکی هم برای پسرم خریدم از اتاق پرو آمدم بیرون دیدم آقا (شوخر) برای خودش سه تا زیر لباسی خریده یه کلمه نگفت توهم اگه چیزی میخوای بردار انگار وجود نداشتم توی این گرما یه لباس خنک ندارم بعدش که اومدیم من گله کردم یه دعوایی راه انداخته که چخبره اینقد خرج میکنم منم زیاد گفتم ولی یکیش این بود گفتم وقتی برای من خرج نمیکنی و خودتو زدی به ..‌‌ باید برای بچم بخری
دوستای گلم یعنی بچه هام که به این سن رسیدن سر هر سری لباس ودکتر بردنشون من حرف شنیدم یه روزی میام کامل براتون میگم چیا کشیدم ببخشید دلم گرفته بود گفتم باشما حرف بزنم