۹ پاسخ

عملا نشونش بدی ترس نداره

بغلش کنی بعد ببینی از چی ترسیده اگه واقعا اون چیز ترسناکه خب نوازشش کنی و دل داریش بدی و از اونجا دورش کنی اگه نه مثلا از تاریکی میترسه چراغ و روشن کن ببینه چیزی نیست و بهش اطمینان بدی که هر چیزی توی اتاق هست وقتی هم تاریک میشه همونا داخل اتاق هستن وچیز ترسناکی نیست یعنی اول دلیل ترسیدنش رو بفهمی بعد با توجه به دلیل قانعش کنی که اون چیز ترسناک هست یا نه مثلا پسر من از دود و باد میترسه ازش میپرسم چرا میترسی میگه منو میخورن 😂😂😂فکر میکنه اینا زنده هستن

پسر من هم وقتی کسی بلند صحبت میکرد مینرسید مخصوصا پدر شوهر و مادرشوهرم زیاد بحثشون میشد البته قبل دو سالگی . من بغلش میکردم و با خنده باهاش حرف میزدم که بدونه جدی نیس بعد اروم میشد الان واسش عادی شده به اونا هم تذکر میدادم که بچه میترسه

بغلش میکنم و به اون موضوع میخندیم و بهش نشون میدیم چیزی نیس

ارامش همدلی
هم قدش بشی شرایط و توصیف کنی و ...

بچه منم میترسید کوچیکتر بود از بیشتر مردا
بعضیا سعی میکردن بیشتر برن سمتش
من نمیزاشتم میگفتم بچه دوست نداره چرا مجبورش میکنید

شلوغش نکنی اما باهاش حرف بزنی بعد از اون ترس حرف بزنی بگی مثلا از تاریکی نترس چیز مهمی نیست لامپ خاموش بوده اینا

از چی ترسیده؟
مثلا پسر من از سشوار و جاروبرقی می‌ترسید چندبار باهم جارو زدیم ترسش ریخت یا سشوار دادم دستش گفتم مامان ببین اصلا ترس نداره کاریت نداره ترسش ریخت
باید از نزدیک ببینه که آسیبی بهش نمیزنه

باید همدلی کنی.از چی ترسیده؟

سوال های مرتبط