۷ پاسخ

داری وابستگی به شیشه رو تو سرش میندازی این چه کاریه خواهر

عزیزممم😢منم دقیقا اینجوری شدم
افسردگی گرفتم از بس گریه کرده بودم

منم ده روز میشه پسرم از شیر گرفتم شب اول اینقد گریه کردم خیلی بده🥲

عزیزم از شیر گرفتی دیگه شیر رو تو شیشه بهش نده
تو لیوان نی دار عادت بده بخوره

حالا بعدا یه داستان داری واسه از شیشه گرفتن

ان شالله راحت جدا میشه خوراکی های خوب بهش بده میوه بده ببرش پارک خونه اقوام سرگرمش کن یادش میره

عزیزم بسلامتی منن دیروز. از شیر گفتم اصلا حال روحیم خوب نیس دیشب انقد گریه کردم

سوال های مرتبط

مامان امیرماهان🌙 مامان امیرماهان🌙 ۱ سالگی
قطع کردن شیر
خواستم تجربه مو باهاتون به اشتراک بذارم
خیلی یهویی تصمیم گرفتم پسرمو از شیر بگیرم چون خیلی شیر میخواست حتی موقع هایی که شکمش کاملا پر و سیر بود
تا دراز میکشیدم یا میشستم سریع میومد میگفت می می اگر نمیدادم گریه و جیغ میزد
یه موقع جایی بودیم واقعا اذیت میشدم
پنجشنبه که باباش سرکار بود تصمیم گرفتم بگیرم بهش زنگ زدم گفتم
چون شب قبلش با اینکه شامشو دادم تا خود صبح همش تو خواب میخورد
نوک سینه مو خیس کردم با دست دورشو نمک مالیدم
گفت می می درآوردم نگاش کرد خورد گفت اه اه بد بد می می بد اوف اوف حالش بدش وقتی خورد (قیافشو ترش کرد)
دیگه ناهار خوردیم به شوهرم گفتم بچه شکمش پره جاش تمیزه برای تو خودت بخوابونش که به من گیر نده شیر خبری نیست
یکی دوساعتی خوابیدم
بیدارشدم گفتم چیشد گفت نیم ساعت پشت و سرشو خاروندم گفت می می اوف شده بهونه نکرد خوابید
بد اون که بیدار شد گفت اوف گفتم آره دیگه بدش اومد هرموقع یادش میوفته میگه شیر میگم بیا بدم تا میخوام لباسو بدم بالا میگه نه بد میکشه پایین
اینم بگم تند تند بهش غذا میدم که اذیت نشه هر دوسه ساعت یبار بهش چیزی میدم
موقع خوابیدن هم صبر میکنم تا خودش بگه بعد تو جاش یه ذره بازی میکنه سر و پشتشو میخارونم میخوابه
هم کیفیت خوابش بهتر شده هم غذا خوردنش فقط تو طول شب یکی دوبار بیدار میشه آب میخواد
خداروشکر این مرحله هم کم کم داره میگذره