۸ پاسخ

عزیزم اولا الان خیلی زوده برای ترک پستونک دوما چرا یهویی ازش گرفتی ؟! خوب آسیب روحی میبینه بچه😔

وای اونقد وابستگی شدیده آسیب نیمیبینه اینطوری بگیری 🥴🥴

عزیزم تا جایی که می‌دونم نباید وقتی خیلی بهش معتاد یهو ازش بگیری
باید تدریجی و اروم اروم ترکش بدی
اول محدودش کنی به یه مواقع خاص
و کم کم همونام ازش بگیری
که یهو اذیت نشه و ارامشش گرفته شه چون باهاش اروم میشه
ولی خب راهیه که رفتی، اگه امشب موفق شدی دیگه بهش ندی روز بعد

ولی ی جایی خوندم بچه هایی که وابستگی دارن زیاد بیاد زمانی از پستونک بگرین که خودش با اختیار خودش نخوره مثل متوجه باشه

اراد تو خونه اصلا پستونک نمیدم موقع خابیدن میدم اونم خیلی وقتا بدونه پستونک میخابه ینی ترکش،بدم چون زیاد وابسته نکردم

بچه های من اصلا بدون پستونک آروم نمیشن برا خواب به خدا بعضی وقتا انقد جیغ میزنن بعد پستونک میزارم دودقیقه بعد خوابيدن

وای منم دلم میخواد ترک بدم بچه هامو ولی جون دوقلو هستن میترسم

یاعلی ۱۸ ساااعت. چ جوری ترک دادی منم میخام ترک بدم

سوال های مرتبط

مامان هیما💕 مامان هیما💕 ۱۷ ماهگی
پرسیدین شب چجوری بدون پستونک هیما رو خوابوندم
من ادعا ندارم والا🫠چیزی ک برام جواب بوده و تجربمو میگم بهتون ببینین شاید واسه شماام جواب بده
هشت روز پستونک گرفتنم طول کشید.
روز ۱: پستونک رو یکم فقط سوراخ کردم،موقع خواب میدادم دستش ،گریه کرد نق زد بداخلاقی کرد هی گفت درستش کن ولی صبوری کردم،بردمش بیرون یه تایم طولانی ، شب موقع خواب طبق روال پستونک سالم بهش دادم.
روز ۲: یکم سوراخ بزرگ تر شد ، نق و بهانه گیری خیلی شدید شد،بردمش خانه بازی حسابی خستش کردم ،شب با شیر خوابید بدون پستونک ولی در طول شب هروقت بیدار شد پستونک سالمشو بهش دادم.
روز ۳:کلا سر پستونک رو بریدم،تخم شربتی درست کردم ریختم روش گفتم اه اه شده،خیلی ناراحت شد گریییه،بهش گفتم بنداز سطل آشغال یا بده به جوجو ها محکم میگرفتش میگفت منه! گفتم زنداییم که بچه ۷ساله داره اومد خونمون سرگرم شدن باهم یادش رفت بهانه گیری کنه،بچه زنداییم هی بهش گفت پستونک خیلی زشته اه اه حالم بد شد من نمیخورم از این حرفا ، در طول شب بیدار که شد گذاشتم پنج شیش دیقه گریه کنه بعد بهش دادم،هر بار بیدار میشد میزاشتم یکم گریه کنه بعد پستونک سالمو میدادم بهش
روز ۴: باز پستونک رو خواست و دید روش تخم شربتی ریخته و خرابه،خودش گفت اه اه و انداختش سطل آشغال😁یکم بعد انگار دلش نیومد رفت برداشت دوباره،باز کلی گفتم اه اه شده خراب شده ، بخاطر تخم شربتی ها نمیزاشت تو دهنش اصلا ، شب وقتی گریه میکرد با صدای بلند میگفتم پستونک اه اه شده یادته؟!میخوای بخوریش؟! خودش گفت نه ولی باز گریه کرد ،هرسری میزاشتم روپام ، دیگه نزدیک صبح که خودم پاره بودم پستونک سالم بهش دادم ک بخوابه
ادامه تاپیک بعد