طبیعیه سه روز دیگه تولد پسرمه و من پر از حس های متفاوتم. یه دقیقه یاد زایمان میفتم گریم میگیره. یه دقیقه عکساشو میبینم از بزرگ شدن و قد کشیدنش کیف میکنم. دوباره یاد اون روزای سیاه نوزادی میفتم زردی و رفلاکس و ...بغضی میشم...خلاصه که پر از حس های متفاوتم🥲🥲

تصویر
۱ پاسخ

تو چقدر منی ، انشالله از این به بعد پر از حس‌های قشنگ و عشق و سلامتی باشه واست

مقالات مرتبط

در مهدکودک چه چیزی یاد می‌دهند
در مهدکودک چه چیزی یاد می‌دهند؟
آموزش خواب به کودکان
آموزش خواب به کودکان بدون گریه در سنین مختلف
بعد از زایمان چه بخوریم
بعد از زایمان چه بخوریم | غذاهای مفید بعد از زایمان
از کجا بفهمیم که مقدار شیر مادر برای تغذیه نوزاد کافی است؟
از کجا بفهمیم که مقدار شیر مادر برای تغذیه نوزاد کافی است؟

سوال های مرتبط

مامان 🤱معجزه💙 مامان 🤱معجزه💙 ۱۶ ماهگی
دو روز دیگه تولد پسرمه چرا دلم گرفته یاد پارسال میفتم قلبم میگیره چه روزای شیرینی چقدر زود میگذره .
الان یک ماه بیشتره مریض شده دلم میخواد قلبمو از سینم دربیارم خیلی دلم براش میسوزه پسر من خیلی مظلومه خیلی زیاد
مشاهده ۲ پاسخ دیگر
مامان محمد صدرا مامان محمد صدرا ۱۳ ماهگی
همش خاطرات سال گذشته رو مرور میکنم باورم نمیشه فردا گل پسرم یه ساله میشه 😍🥲 یه سال پر از چالش گذشت پارسال امشب اصلا نتونستم بخوابم از استرس زایمان واقعا خدارو شکر گذشت خیلییی روزای سختی بود 🥲نگرفتن سینه و گریه های شدید کولیک و...
تو این یه سال روزای خیلی شیرینی هم داشتم پسرم معجزه زندگیم شد❤️
زیباترین لذت دنیا مادر شدنه با تمام سختیاش
همه وجودم جان مادر تولد یک سالگیت مبارک🎂❤️😍
مشاهده ۶ پاسخ دیگر
مامان عیدی مامان عیدی ۱۷ ماهگی
نا امیدی تمام وجودمو گرفته حس میکنم یه راه رفته رو دوباره باید از اول برم بچه دوم 🥲
مشاهده ۶ پاسخ دیگر
مامان نیهان🩷 مامان نیهان🩷 ۱۲ ماهگی
🍃🌸 به نام خدایی که نیهان رو بهمون هدیه داد…

امروز که تقویم رسید به هشت مرداد، یک سال از اون روز بزرگی که تو اومدی توی آغوشمون گذشته. هنوزم انگار صدای اولین گریه‌ات توی گوشمه… اون لحظه‌ی ناب، اون نفس گرم، اون قلب کوچیک اما پر از زندگی که توی بغل من می‌تپید، انگار دنیا از نو متولد شد.🪽

یادمه روزای اول، چقدر کوچیک بودی… اون‌قدر که وقتی بغلت می‌کردم، حس می‌کردم دارم همه دنیامو بغل می‌کنم. تک‌تک شب‌بیداری‌هام، گریه‌ها، لبخندهای بی‌صدا، و اون خنده‌ی اولی که دلمو از جا کند، همه‌شون توی قلبم ثبت شدن.

نیهانم… تو بزرگ شدی. حالا دیگه بهت می‌گم “دخترم” و تو با یه لبخند شیطون یا یه صدای شیرین جواب می‌دی. ۴ تا دندون کوچیکت درآمده، راه رفتن رو یاد گرفتی، مامان و بابا گفتنت شیرین‌ترین موسیقی دنیاست.

یه سال گذشت از اولین لحظه‌ای که دستتو گرفتم… یه سال پر از تجربه، عشق، ترس، اشک و خنده. انگار همین دیروز بود که اولین بار اسم‌تو صدا زدم و حالا دارم تولد یک‌سالگیتو جشن می‌گیرم.

تو فقط یه دختر کوچولو نیستی، تو امیدی، نوری، آرامشی که با اومدنت زندگی‌مونو معنا دادی. با هر نگاهت، با هر حرکتت، انگار خدا لبخندشو توی خونه‌مون گذاشته.

امروز، تولد توئه… اما انگار دوباره تولد منم هست. چون با تو، منم دوباره متولد شدم… یه مادر شدم، یه عاشق واقعی، یه آدمی که یاد گرفت بی‌قید و شرط دوست داشتن یعنی چی.

🎂🎈 بهشت پنهان من، تولد یک‌سالگیت مبارک.
امیدوارم دنیا همیشه به اندازه قلبت مهربون باشه، و زندگی برات پر از رنگین‌کمان، لبخند و رؤیاهای قشنگ بشه.
با عشقِ بی‌نهایت…
مامان و بابا 🌈🦄
مشاهده ۶ پاسخ دیگر
مامان 🩵شَهسان🩵 مامان 🩵شَهسان🩵 ۱۴ ماهگی
سیلام🖐🏼👩🏻‍🦽
بنده دچار افسردگی بعد از یکسالگی فرزند شدم
حس میکنم خیلی بزرگ شده دیگه🥲❤️‍🩹
بغضی ام👩🏻‍🦽
هققققق
مشاهده ۱۱ پاسخ دیگر
مامان آیهان جان💙 مامان آیهان جان💙 ۱۵ ماهگی
به وقتِ بیست‌وششم اردیبهشت ، تولد یکسالگیِ جوجه‌ی خونمون🥳😍
یکسال گذشت از اولین باری که دیدمت🥲یکسالی که پراز سختیا ، پر از شیرینیا ، پر از اولین‌ها بود...
فندق‌مامان ، اولین نورچشمی من ، تولدت مبارک باشه پسرقشنگم💙
از روزی که دیدمت تا آخرعمرم هرلحظه خدارو بابت وجودت شکر میکنم
خداروشکر میکنم که منو لایقِ مادر شدن دونست ، مادرِ یه پسر قندعسل🍯
دوستت دارم جانِ دلمم ، قهرمانِ مامانی🫀😘
مشاهده ۱۳ پاسخ دیگر
مامان برسام مامان برسام ۱۵ ماهگی
خانوما تم پیشنهاد بدیم لدفن یه ماه دیگه تولد پسرمه مونپم چی بزنم🥲
مشاهده ۷ پاسخ دیگر
مامان اردلان و ارسلان مامان اردلان و ارسلان ۱۴ ماهگی
بچهای من وزن تولد شون ۲۴۰۰
قد شون ۴۸ بود
وزن یک سالگی ۹ کیلو
قد ۷۵ خوبه؟
حس میکنم قد شون کوتاه باشه
با اینکه منو همسرمقدمون بلنده🥲🥲
مشاهده ۸ پاسخ دیگر
مامان سید حسینم🌿🌈 مامان سید حسینم🌿🌈 ۱۲ ماهگی
ده روز دیگه تولد یکسالگی بچمه🥹
یاد پارسال که میخوایتم زایمان کنم میوفتم این روزا انقددددددرررر انتظار میکشیدم و ورزش و اسکات میزدم ولی دریغ از یه درد کوچیکککک🥲😂❤️
مشاهده ۹ پاسخ دیگر
مامان 🌸m.m🌸 مامان 🌸m.m🌸 ۱۶ ماهگی
خانما یه تحربه جالب شاید یه سریا بگن توهمه ولی من با گذشت این چند سال هنوز اون لحظه رو یادم نشده
مادر بزرگم برج ۷ سال ۹۹ فوت کرد دو هفته قبلش تو خونه باهم تنها بودیم تو خونه یه سکوتی بود منم کنار مادر بزرگم نشسته بودم یهو دست راستشو گذاشت رو دست چپم گفت اگه من مردم غصه نخوری اونجا گفتم مادر این چه حرفیه حرفای خوب خوب بزن بعد دوهفته پر کشید همون دست چپم جایی که مادربزرگم دستشو گذاشته بود شروع کرد به داغ شدن گرمای دستشو رو دستام حس میکردم شبانه روز حتی خواب شبو ازم گرفته بود بیتابی میکردم واسش سر خاکش خیلی خیلی گریه میکردم خاطره هاش منو میسوزوند همون لحظه که سر قبرش بودم فک کنم روز سومش بود انگار چهرشو دیدم که دوتا دستاشو مقابل لپام گرفته ولی نه اینکه دستاشو روی صورتم حس کنم انگار یه فاصله ای داشت گفت مادر انقدر بی تابی نکن دورت بگردم از اونجا کمی اروم تر شدم بعد روز هفتم دیگه اون حس از روی دستم برداشته شد ولی گاهی یهو به یادش میفتم و گرما رو رو دستم البته با شدت کمتر حس میکنم مثل همین چند دقیقه پیش که این موضوع رو به هوش مصنوعی گفتم و یه سری تو ضیحات داد و این شعر و واسم فرستاد🥲🥲🥲🥹🥹🥹
مشاهده ۱۰ پاسخ دیگر
مامان ماهلین🧚👶🫀 مامان ماهلین🧚👶🫀 ۱۳ ماهگی
این روزا بغضی ترینم هرچقدر ب روز تولد دخترم نزدیک تر میشم بیشتر بغضم میگیره اصلا باورم نمیشه یه ساله دارمش یه ساله با اومدنش دنیام عوض شده پارسال این روزای اخر چقدر چشم انتظارش بودم چقدر حاملگی سختی داشتم چقدر اذیت شدم ولی همش میگفتم فدای یه تارموش فقط بیاد زودتر ببینمش🥲فقط چند روز مونده ب تولدش و من اصلا باورم نمیشه یه ساله من مامان یه فرشته کوچولو شدم واقعا مادر بودن شیرین ترین چیز توی این دنیاست از خدا میخام هرکس که از این نعمت بی نصیبه و چشم انتظار دامنش سبز بشه 🥲همشو با اشک نوشتم😭
مشاهده ۵ پاسخ دیگر
مامان آدرین مامان آدرین ۱۷ ماهگی
دهنم از ۱۰جا جر خورد
یه هفته اسهال گرفته اسهالش یه کنار پاش سوخت داغون شد حالت تاولی دیگه بازش گذاشتم پماد از اون طرف جیش پیپی دم به دقیقه شلوار بشور فرش آبکش دیگه میخوام بشینم های های گریه کنم
مشاهده ۱۰ پاسخ دیگر
مامان آراد مامان آراد ۱۵ ماهگی
از دو روز پیش که تولد 1 سالگی پسرم بود ی شوق عجیبی دارم همش حس میکنم دارم خواب میبینم خوشبختیو نزدیک خودم حس میکنم این چن روز، حتی دیشب اولین بلند شدن و راه رفتنشو یهویی شروع کرد😍🥺پنجشنبه هم قراره ی تولد کوچولو براش بگیریم، ایشالا تولد 120 سالگیت قلب مادر❤
مشاهده ۲ پاسخ دیگر
مامان لیانای خداجونم مامان لیانای خداجونم ۱۵ ماهگی
خانما من پریودم موقعی که حس مدفوع داشته باشم فشار وحشتناکی به مقعد و لگنم میاد اصلا غیرقابل تحمل میفتم زمین
مامان ✨شـــاهــــان✨ مامان ✨شـــاهــــان✨ ۱۶ ماهگی
چند روزه به صورت شاهان نگاه میکنم گریم میگیره شبها از فکر خیال خوابم نمیبره فکر میکنم بیش از اندازه دارم غصه میخورم
غصه اینده، مردم، شاهان، پول، کار و........
یه حس ناامیدی به اینده
مشاهده ۵ پاسخ دیگر