۱۰ پاسخ

من ديشب با دوستم رفتم همش بغلم بود پدر كمر و پاهام در اومد

من خونه بابابزرگم و دو تا از همسایه هاشون میریم
امشبم احتمالا برای اولین بار ببریمش دسته
ولی خب بغلش میکنیم تا بتونه ببینه

سلام بچه رو هی ببر باهاش حرف بزن عادت میکنه دیگه سخت نگیر ولش کن پسر من میریم عزاداری خودشو میکشه مامان پیاده میرم دنبالشون میزارمش زمین سینه میزنه میره همراشون منم کنارشم دیگه

من هیئت عمو شوهرمه بچه رمیدم به باباش

منم‌با پسرم‌ میرم‌.ولش میکنم‌میره وسط میرقصه یا دست میزنه.سینه میزنه همه بهش میخندن😁

من ظهر میرم شب میرم بچه دیگه باید بچگیشو بکنه

من که یکشنبه رفتم بچم ویروسی شد تا الان دستم بهش بنده دو سه شب حالت تهوع و بالا میاورد بعدشم اسهال تا الان درگیرم .با اینکه بچم خیلی آروم بود مریض شد

منم اصلا نمیتونم برم دخترم خیلی اذیت میکنه

میزارم وقتی دسته برگشتنی میرم که آخر مراسم بچه خیلی اذیت نکن بعدم که بچه های محل عاشقشن باباش نگه میداره همسایه هام کمک حال باشند😃😃

سمت ما هییت و مسجد خانوما میریم میشینیم سمت آقایون جدایه روضه میخونن و سینه میزنیم پسرمم میبرم مینشونمش با خوراکی و دختر خالش سرش گرمه و بازی می‌کنه یه وقتایی هم پامیشه راه میره منم حواسم بهش هست
انشاالله سال دیگه می‌ره پیش باباش ☺️

سوال های مرتبط