۳ پاسخ

نه چون باید عادت کنه ی چراغ خاب روشن کن

دختر من تاریک باشه بازم راه می‌ره گاهی که خسته میشم میگم میوووو چون شبا از صدای گربه می‌ترسه میاد می‌خوابه بعد عذاب وجدان میگیرم که چرا اینکارو کردم

نه دختر منم روشن باشه هی بازی میکنه خاموش میکنم میگیره میخابه

سوال های مرتبط

مامان پناه❤ مامان پناه❤ ۱ سالگی
سلام مامانا میخام تجربه واکسن ۱۸ ماهگی دخترم و بگم کارایی ک کردم و باعث شد خیلی راحتر از اون چیزی ک فکرشو می‌کردم واسترس داشتم بابتش بگم ،حتی از واکسن ۶ ماهگی هم راحتر بود ،،،،، من دخترمو ساعت ۱۲ ظهر واکسن زدیم و اومدیم خونه به دخترم قطره استامینوفن پاراکید دادم تا یه ساعتی باهاش بازی کردم ک دیگ خابش میومد خابید دیدم تو خاب ناله میکنه بیدار شد گفت مامان پام اییی و خیلی بیقرار بود گریه میکرد و اصلا و از من جدا نمیشد و دیدم تب خفیف داره اینم بگم اجازه کمپرس نمی‌داد وقتی خابید من دو سه بار حوله گذاشتم فریزر و گذاشتم روی پاش خلاصه بیدار شد خیلی بی قرار بود بهش پاراکید دادم و یکساعت بعدشم ایپروفون و همسرم بردش بیرون ،،، همون بیرون شد راه نجات یک دو ساعتی بیرون بود پارک رفته بود و سرسره و دنبال گربه خلاصه اومد دیدم یکم داغه و بهش شیر و استامینوفن دادم و یکم خابید براش کمپرس گرم گذاشتم و شکر خدا دخترم دیگ اذیت نبود هر شش ساعت بهش ایبوپروفن دادم و تا ساعت ۱۲ شب هر ۴ ساعت پاراکید بعدش هر ۶ ساعت ،دخترم دیگ راحت تا صبح خابید فقط منو همسرم محض احتياط تا صبح نوبتی بیدار بودیم و چک کردیم یکوقت تب نکنه صبح بیدار شد اوکیه بازی میکنه و تبم نمیکنه و ولی من تا شب میخام بهش این پاراکید و ایپروفون بدم ،،،، انشالله شما هم خیلی راحت براتون بگذره ،دختر من اصلا تب نکرد و همون راه رفتن باعث شد ک پاشم دردش خیلی کم باشه
مامان لناجون مامان لناجون ۱ سالگی
دیروز ساعت ۱۱واکسن لنارو زدم بغلش کردم وقتی ساکت شد گذاشتمش زمین راه بره حدودا یک ساعت چهال دقیقه پیاده روی کرد رسیدیم خونه مامانم اونجا بازی کرد ‌میوه خورد ساعت یک برق رفت دیکه خوابیذی تا دو اما از شدن گرما بیدار شد. یکم بغلش کرردیم. اما گفتیم شاید تب دارع. من شربت براش نیاورده بودم. خیلی کریه کرد پاش درد میکرد چون پاشو سفت میکرد موقع کریع اوردمش خونع ساعت سه اولین دوز داروشو دادم خابید بیدار شد. بازی کرد راه میرفت. غذاشو خورد دیکه ساعت ۹اینا یکم گریه کرد اروم اروم باراحتیاط قدم بر میداشت اما دوست نذاشت بیافته داخل جا دراز بکشه بشینع اروم راه میرفت دیکه شربت خورد دوبارع خابید ساعت سع دیدم تب داره اما خاب بودم. دلم نیومد بیدار کنم گریه کنم داخل خاب ب جا شربت شیاف براش گذاشتم دیکه خابدیم تا صبح ساعت ۸سربتشو دادم بلند شد گفت بریم مامی منظورش خونه مامانمه
گراشتم زمین راه بره قشنک مثل هرروز راه رفت بعد یه جا وایسا با پاهاش درجا میزد یعنی زود باش😆 یکم تب داشت ولی پاش نه جا واکسنش قرمز شد نه سفت شد نه متورم شد نرم نرم خداروشکر شد اذیت نشد. اونجوری ک ترسیده بودم عالی بود امیدوارم روبه بهبودی باشه امروزم میتونم ببرم حموم اب براش عالیه
مطمعنم اون راه رفتنه براش خیلی خوب بود. هرکی میترسه نترسه برای بجه من عالی بود. یکم کریه میکنه ک طبیعی قابل تحمل