قدیما مادر اگه شیر نداشت راضی میشد به اینکه یکی دیگه بهش شیر بده یا معذرت می‌خوام شیر گاو یا گوسفند بدن و آب جوشیده و نبات میدادن که بچه قندش نیفته.مامانای امروزی راضی نمیشن جگرگوشه‌اشون از سینه یک مادر دیگه شیر بخوره چون از بهداشتی بودن، از سالم بودن و از همه مهمتر پاک بودن اون زن مطمئن نیستن، راضی نمیشن شیر حیوانات رو جایگزین کنن وقتی بهداشتی و عقلانی نیست و آب جوش و نبات هم به سلامت نوزادشون آسیب می‌رسونه.عقلانی‌ترین راه اینه که چند وعده شیرخشک بدن تا شیرشون برگرده اما بیشتر مواقع نمیشه و با شیرخشک ادامه میدن.بعد همین ماها برچسب تنبل بودن و ادایی بودن می‌خوریم. و بیشتر تیکه میندازن چرا قدیم از این چیزا نبود؟ بود عزیزم بود.کولیک هم بود رفلاکس هم بود حساسیت به پروتئین گاوی هم بود اما مثل الان کسی انقد توجه نمی‌کرد اگه هم می‌کرد سریع تشر می‌خورد که چی؟ جمع کن خودتو بچه‌اس دیگه‌ روزی صدبارم بالابیاره عیب نداره...!

من بعضی شب ها شیرم کمه شیر خشک میدم
خدا میدونه چقدر دلمو شکوندن میگن شیر تو به بچت نمیسازه که شیر خشک میدی
من هیچوقت حلالشون نمیکنم
خیلی دلم شکسته..

دقیقاااااااااا
حرف حق 👌

حرف دلمو زدی چون شیر خشکی شده همه دارن سرزنشم میکنن

یاد خودم افتادم بقضی شدم وقتی تیام به دنیا اومد فقط از یه سینم شیر می خورد ومجبور شدم شیر خشکم بدم وتا ۲ماهگی ادامه داشت یه مامای تو بهداشت بود که ندونسته قضاوتم کردو با لحنه بدی بهم توهین کرد که مادر بی لیاقتی هستی خودتو راحت کردی که بتونی بچه رو بزاری جای کسیو بری گردش درصورتیکه خدا شاهده اینجور نبود ومن بخاطر دل نگرانی مادررانه که داشتم فقط خواستم بچم گشنه نمونه هم از یکی سینم شیر میدادم هم شیر خشک وهیچ کس نفهمید که چقد عذاب وجدان داشتم وشب وروز تلاش کردم تا بلاخره موفق شدم هردوسینه رو بگیره واقعا بعضیا ندونسته چرا کسیو قضاوت میکنن ودل میشکنن هرمادری صلاحه بچشو بهتر می خواد

چقدر بخاطر شیر نداشتن قضاوت شدم من دو‌هفته شیر خودم رو دادم ولی یه روز بیدارشدم دیدم دیگه خیلی کم شده (میدوشیدم) هر کس یه تز داد همه رو‌انجام دادم از نظر روانی خیلی تو فشار بودم، یکی میگفت اگه شیر مادر ندی ، مادری نکردی، بچه از نظر عاطفی مشکل دار میشه ، آخی بچه گناه داره شیر خشکی شده و ... هیچکس نگفت من خودم ناراحتم و عذاب وجدان اضافه باعث افسردگیم میشه💔

منم بچه سوممه اصلا شیر نداشتم اول شیر خودم و شیر خشک الان کلا شیر خشکیه ولی امان از تیکه ها و حرف ها

چقدرر قشنگ نوشتی از ته دل هممون بود😟

از وقتی که شیرخشک دادم به بچم سینمو نمیگیره همش مادرشوهرم دارتیکه میندازه دلم خیلی شکست

درود برشما

گل گفتی

آره واقعاالان من بچم بالامیاره میدونم رفلاکس داره اذیته بعضیامسخره میکننومیگن بچه داره چاق میشع😅😅😅😅😅

گلی ب گوشه ی جمالت همه چی بود قشنگ ۱۲ سال پیش یادمه دخترم ک اومد دل درد داشت براش گرمیچیر گرفتم خب شد و قنداش کردم تا ۴۰ روز همه چی بود ولی دکترا توجه نمیکردن و یا گیر نمیادن الان دکترا پدرت رو در میارن این سنو اون ازمایش من کلا فرستادنم برا سنو تعیین جنسیت دیگ سنو قلب و غربالگری وجود نداشت ولا و ی ازمایش قندم دادم همین دخترمم هی نبردم این دکتر و اون دکتر 🙃🙃🙃

آره بودالان بیشترادمامشکل معده دارن همون رفلاکس بچهگی بودک بایدرفلاکس درمان میشدوگرنه بزرگ سالی ب مشکلات بدتر میشه خداروشکر ک زمانه برگشت دیگ مادرامثل قدیم نیستن الان خدا نکرده بچه آدم یچیزبشه هزارجامیبره تاجواب بگیریم ولی قدیم انقدزیادبودن انقاربراشون مهم نبود

ولله راست میگی رحمت شیر مادرت 👏😊

حق بود

من جزو مامانایی بودم که از اول شیر نداشتم هیچی حتا اغوزم نتونستم زیاد بدم میتونم بگم تا همین الان انقددددددددد حرف شنیدم که حد نداره
اولا خیلی غصه میخوردم تا حدی که افسردگی گرفتم
بعد نشستم گفتم مگ مادر بودن فقط به شیردادنه منم صدمو برا بچم میزارم پس مادر خوبیم
از اون به بعد دیگ هرکی هرچی گفته یه گوشمو کردم در
یه گوشمم دروازه
میزارم زرشونو بزنن من دیگ ناراحت نمیشم😂❣️

من وقتی بچم بدنیا اومد اصلا شیر نداشتم
تا یک هفته
بعل از یک هفته هم شیرم به قدری کم بود که وقتی میدوشیدم کل رو یک پیمانه بیشتر شیر جمع نمیشد
مجبور شدم به دخترم کمکی بدم
خاله شوهرم جلو همه برگشت بهم گفت چرا به بچه شیر خشک میدی گفتم شیر ندارم پاشد جلو همه لباسمو زد بالا شروع کرد سینه ام رو فشار داد اینقدر محکم فشارداد که تا یک ماه جای انگشتاش کبود بود روی سینه ام بعد چند قطره شیر چکید توی قاشق برد جلو همه نشون داد گفت اینا اگه شیر نیست پس چیه
خیلی از فامیلای شوهرم با همین حرفا و رفتاراشون کاری کردن که من برای همیشه رابطه ام رو باهاشون قطع کردم اصلا فکر نمیکنن شاید یه مادر دل با این حرفا بشکنه
انگار اونا دلسوز تر از ما به بچه هامون هستن
هر مادری دلش میخواد جگرگوشه اش شیر مادر بخوره

🌱😍

والا قدیم بچه ارزش نداشت
مادربزرگ من تو خونه دوقلو پسر بدنیا اورده بوده اصلا هم نمیدونسته دوقلو بارداره
قل اول عموم که سرحال بوده نگه داشتن
قل دوم که بابام باشه میبینن ضعیفه حال نداره دور از جونش میگن نمیمونه بزارین زیر درخت تا شب تموم کنه
شب میرن میبینن زندس🥲🥲
میارنش تو خونه
الان هزار و یک امکانات هست برای حفظ سلامتی و رشد بچه ها
به هر حرفی توجه نکن گلم
قدیم قدیم بود الان الان

ارع من اصن شیر نداشتم هرکی میبینه شیر خشک میدی هچی برای بچه شیر مادر نیس اخ میخوام بگم خر خودتی میدونم ولی تو بیا بدوش اگ داشت میدم

آخ دختر تو حرف دل منو زدی
قشنگ حرفایی زدی که هرروز دارم به این مادرم و مادرشوهرم ومادربزرگم میزنم قانعشون کنم
میگن شیر خشک نده
خب لامصب شما قدیم ده تا ده تا بچه میزاییدین در خونه همسایه تون میزنین بچه شیر خوار داشت الان من از کجا آدم بیارم بچه ام شیر بده وقتی همه یکی دوتا بچه میارن 😑😑😑 مجبورم وقتی شیرم نمیاد از شبر خشک به عنوان کمکی استفاده کنم بچه ام گرسنه نمونه

چقدر خوب گفتی

چقد حق گفتی واقعا
من واقعا شیر ندارم حتی سر بچه اولمم نداشتم هررر راهی هم بگی امتحان کردم حتی شیر دوش برقی خریدم ولی نشد که نشد
الان بچم شیر خشک میخوره اما جوری به آدم حمله میکنن انگار داری سم میدی بچه
باور کنین هیچ کس دلسوز تر از مادر برای بچش نیست
ای کاش قضاوت کردن رو کنار بزاریم شاید بعد حرفاتون قلب یه مادر بشکنه 💔

گل گفتی
امان از تیکه ها

گل گفتی

حرفاتون تاابد حق

یسسسسس

حرفت طلا

دقیقا