۸ پاسخ

من وایساده میذاشتمش کنار کمد یا دیواری جایی که بتونه تکیه بده خودمم با فاصله مینشستم جلوش بعد بهش میگفتم بدو بیا
اونم ذوق میکرد در حد یکی دو قدم برمیداشت میومد
بعد از یه هفته راه افتاد

پاهاشو ماساژ بده با روغن زیتون یا سیاه دانه

دمپایی سوتی بخر تشویق میشه راه بره

بگو باباش انجام بده خیلی بهتره چون راحتر کمک میکنن بچه ها به باباشون
اگه روروئک یا واکر یا هرچیزی که میتونه هلش بده و راه ببرش رو بده بهش که بعد یکدفعه ولش میکنن و حواسشون نیست و خودشون راه میرن پسر من اینطوری راه افتاد بعدشم همسرم دستش رو از پشت می‌گرفت یکدفعه جوری که نفهمه ول می‌کرد بعد خودش میرفت اولاش میوفتاد زمین ولی کم کم تونست و اینکه من و همسرم میشستیم دور تر وسیله ای که پسرم دوست داشت دستمون بود تشویقش می‌کردیم بیاد سمتمون یا پیش شوهرم بود دست میزدم بیاد سمت من بعد اوایل نمیتونست خودمون راه می‌بردیم تا کم کم خوشش اومد و خودش میومد سمت ما دوتا

یکم وقت بده گلم عجله نکن راهم میوفته

عین پسر منننن🥲🥲🥲

دختر من یعنی خدا شاهد از جوش زدن دیونه شدم

پسر منم اون اوایل میتزسید خودش راه بره
من خودم خیلی دستشو گرفتم راش بردم
یا همیجوری نشسته دوتا دستشو میگرفتم میبردمش عقب میاوردنش جلو کم کم ترسش ریخت

سوال های مرتبط