مامانا من بعضی روزا باید پسر بزرگمو ببرم کلاس و مجبورم بجه کوچیکم که۶ ماهشه رو بزارم خونه مادرم یا مادرشوهرم.
امروزم نوبت دندان پزشکی داشتم و مجبور شدم هر دو تا روز ببرم خونه مامانم.
مادرشوهرم اگه بچه پی پی میکرد عوضش نمیکرد توی این دوساعت که من نبودم با اینکه بارها جلوی خودم بچه جاریمو پوشک کرده میگه بلد نبودم پوشک کنم.
امروز گذاشتم خونه مامانم بچه ام پی پی کرده بود مامانم هم عوض نکرده بود پوشکشو تا رسیدم بچه رو داد گفت بیا بگیر جا شو عوض کن.
واقعا هیچکس برای یه بچه مثل مادر نیست.
شما جای من بودید ناراحت میشدین؟

خیلی سخته منم دوتاشون کوچکن دلم لک زده برم یه آرایشگاه
اصلا حال روحی خوبی ندارم

کاش همسرت لاقل میرفت سراغش پی پیش رو میشست گناه داره طفل معصوم

خوب ی حرفی به مامانت میزدی بالاخره آدم به مامان خودش که رو داره بگو گناه میکنی دلت چطوری میاد نشوری بچه رو و توی پی پی بزاری بعدم بچه که پی پی کنه دیگه همش گریه میکنه اصلا چطوری میتونسته نگهش داره

چی بگم باید کمک حالت باشن

نمیشه با خودت ببری

اره یا باید مسئولیتشو قبول نکنن وقتی می پذیرن باید این چیرا رو هم به چشمشون ببینن

آره نمیدونم چرا مامانمون اینجوری شدن .منم مامانم همینجوریه
خیلی رفتارهاشون بده 😔😔

صد درصد ناراحت میشدم