خیلی وحشتناک و سخت. این روز فقط واسه کسایی خیلی قشنگه و حس خوب داشتن توی اون روز که سزارین اختیاری بودن. وگرنه یکی مثل من اون روز هزار بار مردم و زنده شدم آخرم ی زایمان سخت و بچه ای که ۴ رو رفت توی دستگاه. همسرمم بدتر از من پر از استرس و نگرانی و بعد از ۴ روز تازه بچه رو دید. ولی با همه ی این ها من عاشق اون روزا هستم عاشق مادر شدنمم وای خدایا چقدر مگه مادر شدن میتونه قشنگ باشه که با نوشتنش چشمام پر از اشک شد
خیلی خوب بود که بچمو میدیدم ولی خیلی درد کشیدم دوست ندارم فعلا دیگه درد بکشم
بدترین روز زندگیم بود بعد زایمانم فهمیدم شوهرم خیانت میکنه 🥺💔💔
این عکس از زایمان خودته؟
وهمسرمنکه اصلاذوقی نداشت حتی به بچم نگفت باباوموقعی که مرخص شدم دوتا ماشین بودیم یکی ماشین بابام بود که مامانم و داداشم بودن یکی هم ماشین خودش سوارماشین خودش شدم زن داداشمم همراهمون بودهمسرم گفت چرا نرفتی سوارهمراه داداشت چراسواراین ماشین شدی واونجاازلحاظ روحی و جسمی خوب نبودم وحالم بدترشدولی به روخودم نیاوردم بعد اینهمه سختی توقع شنیدن همچین حرفیوازش نداشتم
قبل عمل چون فشار خونم بالا بود و اورژانسی بستری شدم تا ساعت حدود ۳ عصر که رفتم اتاق عمل خیلی همه استرس داشتیم دیگه بعد عمل خیلی خوب بود دردم کم بود بچم همش شیر میخورد همسرمم تا ساعت ۱۲ شب پیشمون موند با مامانم
اینقد ذوق داشت نمیرفت خونه میگفت برم دلم براتون تنگ میشه
بعدم که رفته بود خونه میگفت تا صبح از ذوق خوابم نبرده 🤭
بدترین روز زندگیم بود🤣🤣🤣🤣ولی آخرش قشنگتموم شد😍😍😍
برای من خیلی عالی ولی همسر بیچارم خیلی حرص جوش خورده بود
بیمارستان شلوغ بود بهش دیر اطلاع میدن از سلامتی منو دخترم و بعدش هم از ساعت ۱۱ من تو ریکاروی بودم تا ساعت ۴
من کا خبر نداشتم ولی بنده خدا همسرم همش میومد سوار میکرد هی میگفتن تخت خالی نیس فعلا باید تو ریکاوری بمونن کلا وقتی دیدمش از حرص قرمز شده بود
ولی در کل پرسه زایمانم عالی بود
لحظه ی خوب و بد بود خوبیش این بود راحت میشدم از بارداری لعنتی وبچه رو میبینم
بدیش این بود که بعد زایمان تا چن ماه درد داشتم و فلج شده بودمممم سزارین خیلی بد بود
حتما بغل كردن بچه خيلي شيرين بوده كه دردهارو فراموش كردي❤️ من كه سزارين خيلي واسم دردناك بود دوست دارم يكي ديگه داشته باشم ولي تجربه ي دوباره ي سزارين خيلي واسم ترسناكه😰😰
عالییی سزارین بودم ب آرزوم رسیدم😍
عالی بود عین ی فیلم😍
واسه منم خوب بود ولی هوسشو ندارم دیگه
بدتربن روز رندگیم بود به حدی حالم سر سزارین خراب شد که ۸ساعتوبیهوش بودم بعدش که بهوش اومدم ۶روز آی سیو بستری شدم
شوهرم به مامانم گفته بود ترو قران خانومم چطوره میگف زلزه اومده زمین میلرزه فشارش افتاده بود
تخ مییی پر استرس شوهرم ترسیده بود چون یه دعوا بدی کردیم من حالم بد شد نزدیم بود برم کما سز اورژانسی شدم
منم بهترین روز عمرم بود😍
خییییلی خوب بود محاله بهش فکرکنموخنده رولبام نیاد عین یه خواب بود 😍❤
عالی وقتی بهش فک میکنم میگم عین خواب بوده اون روزا
روزانه پیام مشاور، متناسب با سن کودکتون دریافت کنین.
سوالاتتون رو از مامانای با تجربه بپرسین.
با بازیهایی که به رشد هوش و خلاقیت فرزندتون کمک میکنه آشنا بشین.