پسرم ازيك سالگي تا الان ١٠ كيلو مونده يكبار شد ١١ ك مريض شد دوباره شده ١٠ مادر شوهرم هر ١٠ روز ٢ ساعت ميريم خونش اولين كاري ك ميكنه بچمو وزن ميكنه😑😑يعني واقعا موندم بهش چي بگم بعدشم ك هي حرف ميزنه ك فلان كنيد و…. رو اعصابمه فقط انقد برا پسرم غذا درست كردم ريختم اشغالي خسته شدم بخدا فقط شيطوني ميكنه اصلا غذا نميخوره

ماهانم دقیقا همینه
از بس ماشالله شیطونه

مادرشوهرم اگه بچه خواهرشوهرم از پسرم تپل تر بود گیر میداد الان دیگه گیر نمیده
یه بارم تو خونشون خودم رفتم وزنش کردم بعد به پسرم گفتم چند کیلویی گفت ده بعد مادرشوهرم گفت کم نیس ده گفتم دکتر که نگفت کمه اگه کم بود میگفت دیگه چیزی نگفت ولی نوزاد بود هنوز بچه خواهر شوهرم دنیا نیومده بود دم به دقیقه میگفت کوچیک شده منم گفت دکتر بردم وزن اضافه کرده بود نمیدونم چطوری هر دفعه میبینیش میگی کوچیکشده

پدرشوهرم یکبار خواست پسرمو وزن کنه
خیلی جدی گفتم نههه لازم نیست تعجب کرد گفت نه؟
گفتم نههه لازم به این کار نیست
میدونستم اگر یکبار اجازه بدم هرهفته میخواد این کارو بکنه
تو هم مادرشوهرت حرف زد بگو عرضه داری بیا بهش غذا بده ببینم چقدر میخوره