موقعیت:
هفته ی سختی و گذروندیم، از سفر یهویی به مشهد و ۱۴، ۱۵ ساعت مسافت و رانندگی و فورا برگشتن
رفتن پدربزرگم به بیمارستان ، بد شدن حالش و رفتن به کما و فوت کردنش🩶
رفتن به روستا و انجام مراسم خاکسپاری و اومدن فامیل و اشنا از راه های بسیار دور
سه شبانه روز عزا، عزایی که به شدت شلوغ بود😑
اختلاف بین دایی ها و خاله ها و د ی و ث بازیه یه عده و جنگ و دعوای درون خانوادگی
دیشب ساعت ۳ رسیدیم خونه، یدونه کدئین و ارامبخش خوردم و خوابیدم، صبح بیدار شدم که برم سرکار، با پریودی زود هنگام مواجه شدم🙂↕️
بازم ترجیح دادم خونه بمونم و شاید این پ ا ر گ یا بهتر شد😑😑😑
ولی تو اون سه چهار روز به شدت هلاک و داغون شدیم، هوای گرم و افتاب داغ و بدتر از همه شورای روستا به خاطر لج و لج بازی هی برق مسجد و قطع میکرد و میگف اتصالی داره
هرجا هستی خدا لعنتت کنه😒
منم روزای خیلی سختی رو میگذرونم
تسلیت میگم عزیزم
من با یوم درگیرم از صبح حرص میخورم تا شب روزایه بدی را میگذرونم😔
تسلیت میگم غزاله جان روحش شاد جایگاهش بهشت باشه انشالله 🙏🙏🖤🖤
امیدوارم دیگه روزای بد رو تجربه نکنی
خدابیامرزتشون عزیزم
چ روزای سختی
خدا پدربزرگتون رو رحمتش کنه روحش شاد 🖤
سلام
خدا رحمتش کنه🙏🏽
ای بابا چقد اذیت شدی
روحشون شاد عزیزم
خدا رحمتش کنه🖤
چه روزهای پرتنشی
خدا پدربزرگتون رو رحمت کنه🖤
روزانه پیام مشاور، متناسب با سن کودکتون دریافت کنین.
سوالاتتون رو از مامانای با تجربه بپرسین.
با بازیهایی که به رشد هوش و خلاقیت فرزندتون کمک میکنه آشنا بشین.