چقد بهم میگفتن نزاری بچه قند بزاره دهنش خفگی میاره
اخر این ترس امشب اتفاق افتاد
قایمکی برداشت درسته پرید گلوش خیلی لحظه بدی بود
با باباش هرچی سعی میکردیم تاثیر نداشت
سریع دخترمو برعکس کردم زدم به پشتش قند افتاد بیرون کمی هم قرمز بود گلوشو زخم کرد بعدش نشستم گریه کردم شوهرم سردرد گرفت🥺🥺

عزیزم بخیر گذشته
عب نداره خودتو سرزنش نکن اتفاقه میوفته هیچ تقصیری نداری
مادری توام حق داری نگران باشی و گاهی ادم حواسش پرت میشه..

دختر منم تا قند ببینه میدوه سمتش تاحالا یکبارم ندادم بهش کنجکاو ببینه چیه ک ما میخوریم
الان یه استرس دیگه اضافه شد🤦‍♀️

خداروشکر بخیر گذشت،قند رو بزار تو ظرف درب داری که محکم بسته بشه بچه نمی‌تونه باز کنه،قندون نیار پیش شوهرت

برا منم پیش اومده خیلی لحظه بدیه 😭😭😭😭

وای تو رو خدا منم همش میترسم قندون رو بغلم قایم میکنم باز شکر خدا چیزیش نشده خیلی مراقب باش گلم صدقه مینداختی

خداروشکر عزیزم به خیر گذشت هر چی قند و قندون تو خونه داری بزار کابینت های بالا که دستش نرسه یه صدقه هم بزار کنار

تا این بچه ها بزرگ بشن ما از بین رفتیم
دخترم تب داره الان نمیدونم چی کار کنم اصلا