سلام خانوما شبتون بخیر ، یه سوال ، من بعد اینکه دخترم دنیا اومد ، حدود سه چهار ماه بعدش اگه اشتباه نکنم ، خیلی بد درد و سوزش و لکه بینی داشتم ، رفتم پیش دکترم ، معاینه کرد گفت زخم دهانه رحم داری و باز شده ، برام پاپ اسمیر هم انجام داد ، تست هم جوابش اومد تا زده زخم هست ، الان چهار سال و چند ماهه که زخمه 🙂 هفته پیش بازم با همین علائم رفتم ، گفت زخمه ، تست هم انجام دادم ، جوابش اومده ، این سری زده خیلی خیلی خیلی شدید 😥 دکترم میگه با دارو خوب میشه
البته بگم این چند سال دارو بهم داد اما من دیوانه هی پشت گوش انداختم ، گرفتم اما استفاده نکردم ، الان میشنوم میگن ممکنه همین زخم بشه سرطان ، درسته آیا ؟ خیلی ترسیدم
دکترم هم به خاطر اینکه مصرف نکردم داروهام رو کلی داد و بیداد کرد 😕
اما بخدا اول وقت نمیکردم ، الان هم وقت نمیکنم ، یعنی این نیم وجبی چسبیده به من ول کنم نیست
اما دارم استفاده میکنم این سری ، چون دیگه دارم سکته میکنم از ترس 😥

۲ پاسخ

نترس عزیزم اما داروهات و بخور حتی ممکنه مجبور بشی فریز هم بکنی

سلام داروهاتو حتما استفاده کن،صددرصد که سرطان نمیشه،نگران نباش،فقط داروهاتو پشت گوش ننداز

سوال های مرتبط

مامان آسنا و آرتین مامان آسنا و آرتین ۴ سالگی
تا حالا شده به سلامت روانتون شک کنید من امروزشک کردم تصمیم گرفتم که در حتما پیش روانپزشک. من دوتا بچه کوچیک دارم دخترم چهار سال ونیم پسرم دوسالشه. پسرم شیطونه البته مقتضی سنشه از اون زیاد ناراحت نمیشم اما دخترم متاسفانه تاخیر داره درکش خیلی پایینه حتی از پسرم که دوسالشه خیلی پایین‌تره بماند که برا سلامتیش همه کاری کردیم از انواع دکتر گرفته تا کاردرمانی و گفتار درمانی. بازی درمانی. نورو تراپی. خدارو شکر خیلیم پیشرفت کرده بلاخره با اینم کنار اومدم سپردمش دست خدا متاسفانه چون درکش پایینه خیلی خیلیییییی گریه میکنه خیلی سختم آروم میشه ولی این گریه کردنا منو دیونه کردن به مرز جنون میرسم گاهی حس میکنم پتانسیل اینو دارم که اون لحظه یه آدم بکشم در این حد روانی میشم. امروز یه چرت زد از خواب پا شد بی مقدمه شرو به گریه کرد هر چی خواستم آرومش کنم نشد گفت غذا میخورم هر چی خواست براش آوردم. گفتم فقط آروم شه اما نشد. عدسی خیلی دوس داره بخاطر اون اکثرا درست میکنم از دیروز یه مقدار مونده بود گفت اونو میخوام براش گذاشتم اما باز جیغ و گریه که نمیخورم. گفت نیمرو میخورم خواستم براش درست کنم انقد گریه کرد جیغ زد تخم مرغا از دستم افتاد شکست با تابه تو دستم انقد خودمو زدم انقد به سر و کلم زدم که الان همه بدنم درد میکنه بعدش زود رفتم تو اتاق در و بستم گوشام گرفتم تا صدای دخترم رو نشنوم انقد گریه کردم آروم شدم بعدش زنگ زدم مادرشوهرم که طبقه پایینه که ببرتش بلکه یکم آروم شه اونم اومد تا حال و روز منو دید یه لیوان آب سرد داد دستم دخترمم برد خداروشکر تا اون بردش آروم شد. اما من با اینکه آروم شدم اما هنوزم دستام میلرزه تپش،قلب دارم برا حالم نگرانم