امشب بابام داشت میوردم خونه یه لحظه حس کردم بچم داره تو شکمم خودشو میکشه خستگی در کنه
کلش زیر شکمم پیش استخون واژن و رونم پاهاشم زیر دندم😫😫😫فقط تو ماشین سیخ نشستم جلو بابام روم نشد عکس العمل دیگه ای انجام بدم😅🤕
الانم میشینم یا بخوابم بیدار بشم خودشو جمع میکنه زیر دندها یکم قوز کنم انگار استخون به استخون میشیم 🤣🤣دردم میگیره مجبورم سیخ بشینم🤕🤕
اینم یکی از چالشاییی بارداری وقتی سفالیکه
بری۰م که بود پاهاشو میکوبید به مثانم ،،مثانم تیر میکشید🤕😫
خلاصه ایچ جوره نمیشه گفت اوضاع خوبه🤕
ولی راضیم به رضای خدا
همین که بچم سالم بیاد بغلم هیچی نمیخوام ازش ❤️❤️❤️این سختیا فدای یه تار موهاش😍😘

من ک میشینم سر دستشویی فرنگی یکم خودتو راحت میگیرم میزنه زیر سینم ک سیخ بشینم . یا با کونش جوری فشار دادی سمت بالای راست شکمم ک با دست اروم هولش میدم دوباره برمیگرده همونجا ضربه . اسیرم کرده😅

عب نداره میگذره انشالاه بسلامتی نینی خوشکلتو بغل بکیری

من همین الانم نمیرم من راهم دور هست تو شهر غریبم ولی نمیرم خونه مامانم بمونم چون داداشم بزرگه میگم اگر یچ شد چقدر زشته خونه خودم باشم هر چیم بشع رک میتونم ب شوهرم بگم

اخ گفتی منم همینطور الان دندم داره میسوزه خسته شدم از این پهلو ب این پهلو میشم از درد دنده هام

یچیزی بگم البته ببخشیدا ولی من اگر بجات بودم دیگ تو این هفته هاجایی نمیرفتم بدون شوهرم میدونی ادم یهو‌دردش بیاد یچی بشه از خجالت اب میشه

فسقل پر ماجرا 😂😂

دقیقا منم همینطوریم 😂😂😂