۸ پاسخ

عزیزمممم خوش قدم باشه😍
چند ساعت درد کشیدی

وایییی خداروشکر ک بعد این همه سختی ب سلامتی بغلش گرفتی. و سر موقع بدنیا اومد ان شاءالله کنار هم شاد و خوشبخت بشین

خداروشکر
مبارک باشه براتون عزیزم 😍
میشه برای منم دعا کنید اینبار انتقال جنينم نتیجه بگیرم

ای جانم چقد خوبه ک میگی گذاشتنش تو بغلم همه چی فراموشم شد
الهی تن جفتتون سالم باشه و سایتون بالا سرش 🤩🤩🤩

شکرخدا قدمش مبارک الهی سالم و سلامت باشند

مبارک باشه خیرشو ببینی

عزیزم قدمش مبارک
بسلامتی

مبارک باشه عزیزم
چند هفته بودی

سوال های مرتبط

مامان سلین خانم مامان سلین خانم روزهای ابتدایی تولد
مامان آقا مهدیار💙👶 مامان آقا مهدیار💙👶 روزهای ابتدایی تولد
تجربه زایمان طبیعی و سزارین ۵]
ناخواسته داشتم زور میزدم ، خیلی افتضاح بود وضعم ، دست پرستار کناری رو گرفتم ، گفتم توروخدا ییهوشم کن دارم از درد میمیرم ، دوباره دست ماما رو با گریه گرفتم ، گفتم کمکم کن دارم میمیرم ، توروخدا بچم رو نجات بدین 😭💔 بعد گفتن این حرفا بیهوش شدم دیگه هیچی متوجه نشدم ، وقتی بهوش اومدم دیدم یه پرستار بالا سرمه گفت اسمت چیه و این حرفا بعدش با دستاش شکمم رو فشار داد ، از درد جیغ زدم و بعد با شدت زیاد کلی خون از بدنم خارج شد و دوباره بی‌حال شدم از شدت ترس اینکه بچم رو از دست داده باشم از پرستار نپرسیدم که بچم سالمه یا نه 😔 یادم رفت اینم بگم تو ۳ سانت که بودم ماما اومد کیسه آبم رو پاره کرد ، خیلی تعجب کرده بود چون هر کار می‌کردم، کلی آب ازم خارج میشد از صبح تا شبش که رفتم سزارین ، گفت آب دور بچه خیلی خیلی زیاد بوده واسه همین تموم نمیشده ... بماند که پشت در اتاق عمل به مامانم و شوهرم چی گذشت ، مامانم گفت وقتی پرستار از اتاق عمل اومد بیرون گفتیم مادر بچه سالمن گفت مادر سالمه من بچه رو ندیدم ولی 💔😫😭 وای مامانم میگه از ترس داشتیم سکته میکردیم دوباره همون ماما اومد بیرون گفت نگران نباشین بچه سالمه، مامانم و شوهرم التماس کردن بچه رو بیارن ، وقتی بچه رو آوردن بیرون ، مامانم میگه شوهرت زد زیر گریه ، میگه همه اشک شوق ریختیم و خداروشکر کردیم😭💕 خدایا شکرت واقعا ... خدایا شکرت که مهدیارم رو دوباره بهمون بخشیدی🤲🙏❤️👼🩵😭😭😭😭😭