حالم اصلا خوب نیست
با شوهرم دعوام شد اومدم خونه مامانم
سر اینکه هرچی مامانش و خاله هاش میگن انقد دهن بین و بچه ننس که همون کارو انجام میده یا همون حرفارو همش میزنع
😔خسته شدم دیگه ازین رفتارش
انقد ضربان قلبم بالاست که. نفس به زور میکشم

شوهرا همه اینجورین گور پدرش ولش کن فشار خون میگیریا

همشون یه گوهی هستن ولشون کن
فقط فکر خودت و بچت باش

همه مردا همینن خودتو اذیت نکن خرش کن یجوری
برا من با زبون خوش حالیش نمیشه با دعوا جیغ داد حالیش میکنم فقط باید زور بالا سرش داشته باشم

ریدم ت هرچی مرده ولش کن جوش نزن منم الان اعصابم خورده

خیلی بده واقعا اما چرا رفتی از خونه خب همونجا قهر میکردی 🥺

همشون مثل همن
کلا مردا موجودات مزخرفی هستن

من نمیدونم چش شده چن روزه دیروز بهش میگم چرا بد اخلاق شدی گفت من نشدم ت ب قبرستون🫠دیگه حرفی نزدم دیشبم من خوابیدم اون تا ۲ تو اینستا بود و میوه خورده بود یهو بیدار شدم ۲ و ربع بود رفتم تو پذيرايي دیدم نشسته گفتم نمیخوای بخوابی گفت وای ترسیدم ازت و اینا محلش ندادم دیگه باهاش حرف نمیزنم کلا چند روزه تغییر کرده ۵ ماه استراحت مطلق بودم‌منع رابطه همش ازم میخواست الان که دکترم گفت عیب نداره ۲ هفته هس حتی بغلم نمیکنه🫠

بهترین کار لبخند و سکوت و ادامه ی زندگی
با این حالتی که هستی اونا رو آرزوشون میرسونی

شوهر منم گفتم اگه مادرت دخالت کنه مستقیم باخودم طرفه مادر شوهرم فضولع

همشون همینن
کون لقشون
تو بخور و بپوش کار خودتو بکن



من خونم 70تا پله داره .دهانه رحمم کوناه .بارداری قبلیم استراحت مطلق بودم وخیلی دنگ وفنگای دیگه
ع هفته بودم گفتم خونه رو عوض کن رفت با مادر جونش مشورت کرد اجازه ندادن
الان ک ماه هشتم و هر شب درد دارم مادرشو فحش میدم و نفرین میکنم
ک با نه تا بچه نفهمید ک این زن ماههای اخر سنگین میشه دستور دادن بزار بچت 2ماهه سد بعد جابجا کن

منم چند روز پیش دعوا کردیم انقد اعصابم خرد شد حالم بد شد فرداش شروع کرد منت کشی پشیمونم ک چرا اون شب انقد حرص خوردم گریه کردم .بخاطر بچمه هام باید خودمو کنترل میکردم .توام فعلا خودتو کنترل کن خودش میاد

عزیزم تو این موقعیت بخاطر نی نی و خودت هم که شده باید یکم بیخیال بشی