۱۲ پاسخ

وای نکن بیشتر ترسیده میشه...بده بغل باباش بره آرایشگاه...آرایشگر میزاردش داخل ماشین مخصوصی دارن مخصوص بچه ها...یا حتی همون توی بغل باباش.
گوشی هم بدید دستش میشینه آرایشگر کوتاه میکنه

نکن ولش کن، با مشاور صحبت کن راهنماییت میکنه، پسر منم همین بود مشاور راهکار میده درست میشه

بچه ها موقع کوتاه کردن موهاشون فکر میکنن یه تیکه از بدنشونو دارین میبرین براشون اینکار وحشتناکه . به زور این کارو نکن . باید براش توضیح بدی کامل که موهم مثل ناخن بلند میشه و باید کوتاه کرد . از یه تیکه کوچیک رو سر خودت شروکن بچین بگو ببین چیزی نشد

ببین بچه منم همین جوری بود انقدر کارتون براش گذاشتم درمورد کوتاه کردن مو ک دیگه نترسید

بزار بلند بشه


ترس بچه ها دوره ایه

چندبار با باباش بره ارایشگاه بشینه ببینه ججور باباش اصلاح مبکنه بعد یه مدت براش عادی میشه

باز پسر من عاشق ارایشگاهه از ۵ ماهگی داره میره ارایشگاه.میبرمش ارایشگاه هایی که صندلیش ماشینی و کودکانس

پسرمنم همینطوری بود. باید تو بغل خودم یا باباش پیشبند میبستیم بغل میکردیم. یکی دو نفر دیگه سرش میگرفتن تکون نده.. فقطم جیغ وداد و گریه دیگه نفسش نمیومد.. یدفعه همراه داداشم رفت اول نشسته بودکوتاه کرده بود دیده بود.. از اون ب بعد دیگه گریه نکرد الانم همراه باباش میره. حتی خیلی وقتا نیاز ب ارایشگاهم نداره میگه موهام بلندشده با بابا باید برم ارایشگاه

آخه توخ‌وابم سریع می‌پره گریه میکنه

😕😕😕😕
حالا واجبه؟؟؟
خوابه یکم کوتاه کن

وای پسر منم همینم امروز بایاش بردش آرایشگاه اصلا از ماشین پایین نیمد جیغ و گریه .شوهرمم برگشت

پسرمنم تادوسالگی ازصداسشوارمیترسید امابااون حال ارایشگرکارش بلدبود یجوری میزد بعدازدوسالگی ارایشگر اینقدرباهاش بازی کردوسیله اش دستش دادخوب بودکه بچه عاشق ارایشکاه شدازاونموقع گاهاخودش میگه موهام بلندشده بریم اآرایشگاه

تو خواب بزن وقتی خوابش عمیق شد زیرش ملحفه پهن کن صبح هم ببرش حموم

سوال های مرتبط

مامان ایلیا جونم❣️ مامان ایلیا جونم❣️ ۴ سالگی
خانوما ی مشورت میدین

میگم وقتی خونه ایم ایلیا اصلا با وسایلش بازی نمیکنه یعنی بهت بگم شاید کلا ی ربع با توپش شوت بزنه و شایدم کلا تو روز ی ربع هم با ۴ تا اسباب بازی ور بره همینننننن

همش یا باید با ما مشغول باشه یا کارتون تلویزیون یا همینجوری میخوابه کف زمین و رو مبل و‌غر میزنه و میگ حوصله م سر رفته و اینا من دیگ انقدددد قاطی کردم

دادو بیداد کردم ک اینهمه اسباب بازی ریخته اصلا بازی نمیکنی و دیگه برات نمیخرم و پاشو بازی کن و اینا خیلی دیگ عصبانی شدم
بخدا جرا ت ندارم ی روز خونه باشم صب تا شب چون همش میخواد کارتون ببینه یا همش باید من باهاش مشغوول باشم همین دو حالته ..

ولی خب خیلی دعواش کردم و‌جیزایی ک واقعا نباید میگفتم و‌گفتم🫤🫤🫤

کلا خیلی هی بهش میگم بازی کن برو با اسباب بازیات بازی کن چرا خودت بازی نمیکنی و.. حس میکنم حساستر شده اصلا بعد هی میگه مامان بازی کردم یا دارم بازی میکنم یعنی انگار خودشم استرسشو گرفته
نمیدونم واقعا چیکا کنم🙄🙄🙄🤦‍♂️🤦‍♂️🤦‍♂️