۹ پاسخ

قشنگم

عزیززززم تولد گل پسرت مبارک😍❤️
چون تاپیکاتو دوست داشتم ‌هم اسم هستیم بارداری و زایمانت و حتی سیسمونیتو یادم میاد
چقدر زود گذشت …

ای جوووونم😍😍😍😍مبارکه ببین بچه کوچیک همینه منم برا یکسالگیش خیلی اذیت شدم اما خوشحال بودم که یه سال جدید رو شروع کرده ...۲۰ روز دیگ تولدشه هنوز به هیچی فکر نکردم

با بند بند وجودم میفهممت چون برا منم پیش اومده

تولدش مبارک الهی گل پسرت روسفید دوعالم بشه

تولدش پر تکرار 😍😍😍😍😘😘😘😘

مبارک باشه عزیزم چرا واقعا اینطوریه هر چی فکر می‌کنی اصلا به اون شکل نمیشه من خونه مامانم گرفتم انقدر اذیت کرد فکر کنم دیگه مامانم رام نده 😂😂😂😭😭

تولدش پرتکرار عزیزم

تولدتش مبارک
خسته نباشی بانو

سوال های مرتبط

مامان سویلای مامان سویلای ۲ سالگی
مامان dayan مامان dayan ۲ سالگی
👼🏻مراقبت دوسالگی


سلام مامانا
امروز دایانو بردم مراقبت دوسالگی
(طبق عادت با هر مراقبت ی ویزیت هم میبرمش و این واجب نیست)
قد:۸۴/۵
وزن:۱۲/۴۰۰

چون دایان همیشه وزنش بالای نمودار بود الان نمودارش افت کرده بود که البته بخاطر شکستگی پاش و تب رزوئلا خیلی بچم ادیت شد
ولی قدش هم گفتن زیر نموداره و قد نرمال پسرا بین ۸۶تا ۹۰ سانته و بالای ۹۰ قد بلنذ محسوب میشن
تا اینجای کار بهداشت گفت هم وزنش افت داشته هم قدش کوتاهه هم خوب صحبت نمیکنه
تا اینکه امروز بردمش پیش دکتر خودش
دکتر کاملا از وضعیت موجود دایان راضی بود چون دایان نارس بود و با قد ۴۳ دنیا اومده بود گفت باید حدودا یک برابر میشده که شده
و وزن هم باید ۴ برابر وزن تولد میشده که شده و با وجود مریضی هم الان راضی بود
ولی بهم گفت اگه برام مهمه قدش تا سه سالگی ک هیچ دارویی تجویز نمیکنه فقط بهش کلسیم بدم و بازی ها و تمرین های پرشی و کششی انجام بدم
به دادن شیر بادام خیلی تاکید کرد
کم کردن قند
و براش ویتاین اد نوشت هفته ای سه بار مصرف کنه
تا ازمایش هاش بیان و اگه چیزی لازم بود بدم
شما مراقبت دوسالگی بردین مکمل خاصی داد دکتر
چه صحبت هایی باهاتون کرد؟
راستی دکتر تاکید کرد اجازه بدم کارهاشو‌خودش انجام بده و توی کار منم کمک کنه
گفت توی سن خیلی حساسیه و لجبازی جیغ احساس مالکیت و‌اینکه میخواد مستقل هرکاری بکنه طبیعیه
مامان لنا سادات مامان لنا سادات ۲ سالگی
امروز دخترم دو ساله شد🥹
چقدر خون دل خوردم تا بزرگ شد چون بچم نارس بود ۳۳ هفته دنیا اومد خیلی سختی کشیدم و اذیت شدم
بماند از از وقتی باردار شدم تا همین الان بخاطر مشکلاتی که داشتم یه روز خوش ندیدم
از بارداریم که یه بار سه ماهم بود مج شوهرمو گرفتم
یه بار ۷ ماهم بود مچشو گرفتم که اخرشم منجر شد به زایمان زودرس من!
زایمان که کردم شوهرم ورشکست شد و چکای منو که همه رو خرج کرده بود برگشت خورد و من موندم و یه بچه ۳ ماهه و کلی بدهی و شکایت
با بچه کوچیک از شهرستان زدیم بیرون به امید اینکه کار کنه و بذهی هارو بده
اما دو ساله که هیچی تغییر نکرده
و من هر روز نگران تر و افسرده تر از دیروز که اینده دخترم چی میشه با یه مادر و پدر فراری از طلبکار😔
قراره زندگیم تبدیل بشه به قبل تولد ۲ سالگی لنا و بعد تولد ۲ سالگی لنا
به شوهرم و خانوادش یه هفته فرصت دادم بدهی های منو بدن
اگه ندن بچمو جگرگوشمو میذارم و میرم خودمو معرفی میکنم به کلانتری
یک میلیارد و پونصد با چکای من بدهی درست کرده 😞
الان خودشو خانواذش افتادن به التماس ک بخاطر بچه نرو
منم گفتم اتفاقا بخاطر بچه میرم که وس فردا بزرگتر شد نیان منو جلو چشماش ببرن😭
بدترین روزای عمرمو دارم میگذرونم خیلی برام دعا کنید