دوستان ساعت ۶ بود امروز رفتم ازمایشگاه ازمایش دخترم ثبت کنم گفتم ک فردا میرم دیگه معطل نشم چون باید ناشتا باشه خب دخترم گفت جیش دارم خانمه گفت حالا ک جیش داره بیا اینو ببر جیش کنه ااخلس چون ازمایش ادرار هم داره وااای وااای اگه بدونین دخترم چ کرد ک من داخل ایین جیش نمیکنم من جیشمو ب اینا نمیدم جیش خودمه واااای اصلا یه چیز عجیبی بود حالا فردا ازمایش خون داره متصدی ازمایشگاه گفت خانم فردا با شوهرت بیا تنها نیاریش ما زورشو نداریم استرس گرفتنه بگین چ کنم توروخدا بذارن ازمایش ازش بگیرن

من پسرم کم کاری تیرویید داره،هر سه ماه یک بار باید آزمایش بده،ب همین خاطر هر دفعه که میریم یه اسباب بازی (مثلا،ماشین،هواپیما توپ،مداد رنگی )میخرم براش دور از چمش میدم متصدی آزمایشگاه
بهش میگم لطفاً قبل از اینکه نمونه شو بگیری اینو به عنوان جایزه بده پسرم
وقتی پسرم می بینه بهش جایزه میدن،همکاری میکنه و اصلااااااا و ابدا بیقراری و گریه نمیکنه

دخترتم که عین خودته😂😂😂
فقط اونجاش که جیش خودمه به اینا نمیدم😂😂😂😂

واسش اسباب بازی بخر یا خوراکی که دوست داره

من پسرمو بردم آزمایش یه مرد اونجا بود صداش میزدن میومد بچه ها رو نگه می‌داشت فکر کنم شغلش همین بود😀

ببین وقتی اینجور میگن نرو اونجا اینا بایددارامش بدن بهت نه استرس
با شوهرت برو ولی به دخترتم بگو مامان امپول بچه هاست و انگار یه زنبور بوست کنه سوزنش پلاستیکیه نگو درد نداره که دروغ تو بفهمه
دختر من فهمید قشقرق نکرد راستی یه شربت عسلی شربت شیره همراهت ببر دختر من از ترس بعدش غش کرد اما شکر خدا بغلم بود منذبعد میخوام بگم رو تخت یخوابوننش و ازمایش بگیرن

منم اتفاقا باید ببرمش چکاب بخاطر همین چیزا هی میندارمش پشت گوش بخدا🥲