۶ پاسخ

افرین عزیزم💚

منم حدود یکماه تغذیه سالم و کم خوری تجربه میکنم.
پیاده روی هم باید داشته باشم که با آقا پسری نمیشه.
شازده هم با خودت بیرون میبری؟؟

به به بهترین حسه😍

منم الان ۱ماهه غدامو کم کردم رعایت میکنم ولی پیاده روی نمیتونم برم ۹ سانت شکمم رفته وزنم ۳ کیلو😍

حالابراچاقی یه چیزی بگو😐

بلهههههه دلتو خوش کن کمم ن زیااااد😍😍😍👌

سوال های مرتبط

مامان نیکا مامان نیکا ۲ سالگی
من جدیدا علاوه‌بر چالشایی که داشتم به یه چالش سخت دیگه ای برخوردم 🤦🏻‍♀️
من از تابستون به اینور فقط روزی یکبار بیرون میریم با دخترکم
بعد فاصلمون تا یه پاساژ یا پارک نزدیک تقریبا ۲۰ دیقه پیاده رویه که حالا تا بریم و بیایم یه چیزی نزدیک ۳ ساعت طول میکشه
تو این سه ساعت دخترم نهااااااایت نیم ساعت از کالسکه ش پیاده میشه و هرکاری میکنم دیگه فقط میشینه 🫠
این به خودی خود بد نیست که اینقدر بیرون ارومه کنترل همه چیزو بدست دارم
بدیش اینکه من تا برسیم خونه هلاک میشم و اون هورمون دوپامینش میزنه بالا و حالا صد برابر انرژی داره و میگه بیا من بپربپر یا بدو بدو بازی کن 😖😩
قبلا که کوچولوتر بود بیشتر عاشق راه رفتن بود الان از دم در میگه سوار کالسکه میشم حتی حاضر نیست تا سرکوچه پیاده بیاد🥴
و از اونجایی که ما وسط بازاریم و همیشه کالسکه باید همراهمون باشه نمیشه هم سوار تاکسی چیزی شد ( درواقع برام سخته کالسکه جمع کنم بچه بدوبدو سوار کنم وووو)
من واقعا نمیدونم چیکار کنم که بیشتر راه بره
شما میدونید؟
اگه کالسکه هم نبرم میگه بغلم کن 🙄
مامان نلین مامان نلین ۲ سالگی
نلین الان دیگه دو سال یکماهش شده وقتی باردار بودم فقط فقط توی دلم می گفتم خدایا فقط فقط سالم باشه مخصوصا شرایطی که داشتم بعد ته ته دلم می گفتم خدایا دختر باشه اینو هیچکس نمیدونست من از خانواده ام دورم اینجایی که هستم دوستی ندارم همسرم هم اهل پیاده روئی نیستش برعکس من، من عاشق پیاده روئی هستم سوپرمارکت چند در فاصله داره همسرم همونم با ماشین میره دیگه گفتم بدونید عمق ماجرا رو 😅 با اینحال به خاطر من یکم پیاده روئی میاد منو نلین از موقعی که هشت ماهش شد من سوار ماشینش میکردم می رفتیم تمام کارهای که باید انجام می‌دادم می رفتم انجام می‌دادم دیگه نیازی نبود منتظر همسر جان بشم🤣 خداروشکر نلین از ۱۱ ماهگی کاملا مستقل دیگه راه می رفت و شروع دور دور ما شروع شد چه پاییز چه زمستون تابستان بهار ما نیم ساعت پیاده روئی رو در روز داشتیم و داریم امروز بهم میگه مامان بریم دور دور مادر دختری این جمله هر روز من به نلین بودش امروز خودش بهم گفت وای قند توی دلم جمع شد همش میگم خداروشکر خدایا شکرت الان من یه هم پایه برای پیاده روئی کردن دارم اونم دوساله 😍