۷ پاسخ

اصلا اهمیت نده بابا دختر من نارس دنیا اومد با وزن۱۹۵۰ بستری شد وزنش شد ۱۷۳۰ پدر شوهرم بهم گفت من میگوزیدم از بچه ی تو بزرگ تر میشد پدر شوهرم مرد رفت دختر من الان کلاس اول از اکثر دوستهاش قد بلند تره(دیگه تو حداقل این حرف و نشنیدی)

دختردایی همسرم ی دختر داره با مهرسا ۱۰ روز تفاوتشونه چن روز پیش یه مهمونی بودیم ک اونا هم بودن
کل آدما نشستن نظر دادن ک عع اون بلندتره
دختر شما چقدر تپله
وااا چرا پستونک میدی
ببین همیشه بچه هرجور باشه حرف هست
باید یاد بگیریم ب ی ورمون بگیریم
البته ک من خودم سختمه و خیلی حرص میخورم

عزیزم تو خواب شیر بده اگه شیر نمیخورا روزا بخوابون بعد شیر بده میخوره

فداسرت عزیزم منم از هردوطرف میشنیدم و هنوزم میشنوم منم اولا میگفتم دکترش گفته روی خط رشدشه یکی دوبارم دیدم پرو تر دارن ادامه میدن گفتم شما ینی بیشتر از دکتر متوجه میشی با شوخی خنده حرفمو میزدم به دلم نمونه😂🖐🏻توهم با شوخی شوخی نابودشون کن

واقعا رو اعصابن همه. انگار خودشون یه روز جای ما نبودن. ب جای اینکه با آدم کنار بیان درک کنن بیشتر اعصاب آدمو ب هم‌ میریزن. ریز باشه درشت باشه عزیز دل پدرمادرشه بعدم سالم باشه ریز و درشتش مهم نیست بزرگ میشه بچه هرطور ک باشه.

واقعا متاسفم براشون فقط بگو دکترش گفته بچه سالمه و نرماله بچه فیل میخوام چیکار خداروشکر سالمه

چقد سخت میگیری
ملت می‌خوان معاشرت کنن فقط
یه ذره فکر نمیکنن که چیز بد نباید بگن به مادر بچه
به دل نگیر
لاغر باشه میگن لاغرع
چاق باشه میگن چه چاقه
همیشه یه چیزی هست بگن

سوال های مرتبط

مامان نیکان و نفس👶 مامان نیکان و نفس👶 ۱۰ ماهگی
میشه جواب بدین مگه واکسن ۴ ماهگی چی داره؟ شنبه دخترم واکسن زد اومدیم خونه انقدر گریه و بی قراری میکرد ولی پاهاش تکون میداد گریه نمیکرد بعد چند دقیقه گریه میکرد آبریزش و سرفه داشت فکر کردیم بس که گریه کرده اینجوری شده که فرداش سرفه میکرد دیگه شک کردم سرماخورده بردم دکتر گفت سرما داشته بدون علامت واکسن جذب کرده دارو داد و گفت بهتر نشد بستری بشه تاکید کرد به بهداشت خبر بدم بعد واکسن اینجوری شد گفتم مگه واکسن چیزی داشت گفت نه بعد دو روز رفتم شربت بپرسم ازش باز گفت به بهداشت خبر دادی براشون مهم تا پنج شنبه مادرشوهر دختر خالم اومده بود خونه مامانم گفت بچه خواهرمم درست بعد واکسن ۴ماهگی شروع کرد به سرفه و یه ماه درگیرش بود تو گهوارم دیروز یه خانم گفت دخترم بعد واکسن ۴ ماهگی نفسش رفت کبود شد چند روز بستری شد دکتر نامه داد سیاه سرفه نزنه هیچ وقت یا یه مادر دیگه میگفت آشنامون تو بهداشت گفت این واکسن ها هندی برین مطب آمریکایی بزنین اینارو شنیدم ترسیدم دیگه واکسن ۶ ماهگی بزنم میگم چیزیش نشه دخترم مگه این واکسن جدید چی داره چرا بعد واکسن اینجوری میشن واکسن ۶ ماهگی هم همون ۴ ماهگی میزنن دوباره؟
مامان فندوق کوچولو 😍 مامان فندوق کوچولو 😍 ۶ ماهگی
تجربه زایمان پارت پنجم
اما آنقدر دردام تو دو ساعت اوج گرفته بود که دلم میخواست زمین چنگ بزنم، ولی به خودم قول دادم جیغ و سر و صدا نکنم و فقط تحمل کنم چون شنیده بودم زایمان طبیعی اصلااااا نباید جیغ بزنی چون تمام انرژیت حدر میره و دیگه توانی برتی زور زدن و بدنیا اومدن بچه نمیمونه.
از طرفی هم ترسیده بودم و دلم میخواست فقط سزارین بشم، چون تصورم از درد زایمان طبیعی چیز دیگه ای بود، و واقعا فکر نمیکردم چنین دردی باشه.
من و همسرم رسیدیم بیمارستانی که قرار بود زایمان کنم، یک بیمارستان دولتی داغون، وقتی رفتم قسمت زایشگاه هم از ترس هم از درد تمام دستام میلرزید ساعت شده بود ۷ صبح و هنوز نه دکتری و نه مامایی اومده بود نظافتچی اومد جلو و گفت الان پرستار میاد. وقتی پرستار اومد گفت برو دراز بکش معاینت کنم همین معاینه کرد گفت دو سانتی برو اتاق رو تخت دراز بکش تا ان اس تی ازت بگیرم، دستگاه رو وصل کرد و چند دقیقه ای طول کشید تا تموم بشه و من چون دراز کشیده بودم دردام داشت بیشتر شدت میگرفت، پرستار اومد گفت دخترم میخوای اینجا زایمان کنی؟ منم چون ترسیده بودم گفتم نه میخوام برم، گفت مگه نمیخوای زایمان طبیعی بشی؟ گفتم نه میخوام سزارین کنم.