مامانا شما تا حالا حس ناکافی‌بودن بهتون دست نداده؟
من همش حس میکنم مادر خوب‌ و کاملی نیستم
هنوز نتونستم دخترمو تنهایی ببرم‌ حمام حسرت اینکه سینه بگیره به دلم‌موند
امروز‌اومدن بهش قطره بدم پرید گلوش‌کبود شد مردم و‌ زنده شدم
یوقتایی دلم براش میسوزه که من مادرش شدمه

مادر اولی بودن همینه 😁
منم خیلی چالش داشتم با دختر اولم تا یکم بزرگ شد بهتر شدم همش عذاب وجدان و نگرانی
بزرگتر که بشه ریلکس میشی

این چه حرفیه تو بهترین مادری برا بچه ات همه از شکم مادرشون همه چیزو‌بلد نبودن تو براش بهترین مادری

نه عزیزم این چه حرفیه همیشه بچه اول همینجوریه نه شما همه همینجورین
بعضی ها خیلی زود تر می‌تونن همه چیو یاد بگیرن از پس بچه بریان بعضی ها هم مثل من و شما دیر تر این دلیل که نمیشه که بگیم مادر خوبی نیستیم
من خودمم تا حالا پسرمو خودم نبردم حموم
خیلی دوستدارم خودم بتونم ببرم اما هنوز که موفق نشدم

منم همینم

منم حس ناکافی بودن دارم و حس میکنم کم میزارم با اینکه سینه خودمو میدم حس میکنم سیر نمیشه اذیته
ولی اینا همش طبیعیه اون بچه بزرگ میشه و نیاز به مادر شاد داره اصلا به این چیزا فک‌نکن به فکر خودت باش

من دخترم نزدیک ب ۵ ماهشه همین امروز ی دل سیر گریه کردم ک چرا مادر خوبی نیستم براش
چرا شبیه مادرای دیگه نیستم
دلمم اینقدر براش میسوزه ک بغلش میکنم براش گریه میکنم ولی نمیذارم اشکامو ببینه
فک کنم این حس مادرونه تا اخر عمرمون باهامون باشه کاریشم نمیشه کرد

این حسو منم دارم همه کاراشو انجام میدما ولی یه بار ک گریه میکنه با گریه میخوابه یا روزی ک کمتر باهاش بازی میکنم این فکرا میاد سراغم

منم همین حس رو دارم وقتایی که گشنشه دستاشو میخوره تا شیر خشک درست کنم خودمم باهاش گریه میکنم که چرا شیر خودمو نخورد