سلام خانوما عزیز
یه نکته ای رو میخام بگم شاید به درد شما هم بخوره
من از زمانی که ازدواج کردم حدودا ۴سال پیش
قرص ال دی خوردم تا زمانی که میخاستم باردار شم از سه ماه قبلش قطع کردم و بعدش باردار شدم
برای من خیلی خوب بود چون پریودای دردناکی داشتم و خونریزی خیلی شدید
ولی از وقتی قرص رو شروع کردم هم دردم کم شد هم خونریزی به نسبت قبل کمتر شد
بعد از اینکه زایمان کردم تا ۲۰ماهگی دخترم طبیعی جلوگیری کردم چون شیر میدادم قرص نخوردم
وقتی دخترمو از شیر گرفتم بعد از اولین پریودم ال دی خوردم
بعد از سه چهار شب کم کم کمر دردم شروع شد
یه کمر درده عجیب که اصلا شبیهه کمر درده پریودی یا کمردرده خستگی از کار نبود
یجوری که انگار مهره ی کمرم شکسته بود
منم همش میگفتم من که کار سنگین نکردم چرا انقدر درد دارم
خلاصه دوسه هفته شد دیگه رفتم دکتر و ام ار ای و سونوی لگن و واژن انجام دادم همشون خوب بود و هیچ مشکلی نداشتم
ورق اولم تموم شد و پریود شدم گفتم دیگه پریودم تموم شه حتما خوب میشم ورق دوم رو شروع کردم دردام بدتر شد طوری که نمیتونستم خوب بشینم
اگه تو ماشین بودیم باید حتما میرفتم صندلی عقب دراز میکشیدم
دکتر هم میرفتم فقط مسکن میدادن. یا میگفتن امپول بزن
دیگه ورق دوم هم تموم شد تصمیم گرفتم دیگه نخوردم چون مطمعن شدم از قرصه ال دیه
خلاصه که الان دوهفتس پریودم تموم شده و قرص نمیخورم و سه روزه که اصلا درد ندارم و خوب شدم
گفتم شاید شما هم اینجوری شده باشین
من با اینکه سزارین شدم و امپول به کمرم زدن هیچوقت کمر درد نداشتم بجز همون تایم پریودم
ولی این دوماه واقعا داغون شدم و درک کردم همه ی اونایی رو که میگفتن کمر درد داریم

۴ پاسخ

دلیل کمردرد ناشناس میتونه از کلیه هات باشن
احتمالا انقدر که ال دی خوردی، اذیت شدن
یه مدت قطع کردی، درست شدن
و حالا با دوباره خوردنش، واکنش نشون دادن
قرص های شیمیایی، اولین جایی که اثر میزارن معده است و بعد از اون کبد و کلیه
سعی کن زیاد استفاده نکنی🥺

وای من ال دی می خوردم مثل روانیا شده بودم و نمی دونستم از چیه قطعش کردم حالم خیلی خوب شد

اره درسنه منم معدم داغون شده میگن عوارض الدیه

منم ال دی میخورم . اونجوری نشدم خداروشکررر

سوال های مرتبط

مامان آنیتا🐣 مامان آنیتا🐣 ۲ سالگی
❤سلام دوستان من اومدم با نجربه از شیر گرفتن دخترکم❤
امروز شد یکماه که دختر قشنگمو از شیر گرفتم .....
قبلش روش های تدریجی رو زیاد امتحان کرده بود ولی نشد که نشد ...
دخترم به شددددت واابستا بود به شیرم
یه روز صبح انقد شبش دختم شیر خورده بود تا صبح ،صبحش که بیدار شدم سردرد افت فشار دلدرد شدید گرفتم و اونروز دوبار سرم خوردم ...
از شدت فشار شیردهی همیشه ضعف و بیحالی داشتم البته نووووش جاااانش❤ با اینکه از نظر غذا و مکمل خیلی میرسیدم به خودم ولی نه خودش خواب داشت نه من همش تا صبح ممه دهنش بود
سرتونو درد نیارم،فردای روزی که سرم خوردم از خواب که بیدار شدم چسب برق زدم به سینم و تصمیم گرفتم که دیگه شیرررر تمامممممم...و باهاش حرف زدم .توضیح دادم که دیگه نمیتونه شیر بخوره .سرگرمش کردم .غذا و میناوعده هایی که دوست داشتو درست کردم و حواسشو پرت کردم تا شب .شب اول چند بار بیدار شد بغل کردم آب دادم بهش رو پا گذاشتم لالایی گذاشتم براش .شب دوم هم همینطور و اینکه دیگه از شب سوم یه بار بیدار شد اونم ماساژ دادم کمرشو خوابش برد .کلا سختیش سه روز بود هم واسه خودم هم واسه بچه ،من تو اون سه روز اصصصصلا حتی تو خواب شیر ندادم شیرمم ندوشیدم به شدت سینم سفت و درد ناک شد ولی کوتاه نیومدم ،از روز چهارم پنجم کم کم سینم شل شد دردش کم شد و تقریبا اوکی شدم دخترمم غذا خوردنش بهتر شد خداروشکر 🥲❤
مامان 🍒حلما🍒 مامان 🍒حلما🍒 ۲ سالگی
سلام سلام🤗

من اومدم با تجربه ی از شیر گرفتن حلما🤭
اول گفتم خیلی گذشته و نگم ولی باز گفتم شاید به درد کسی بخوره☺️

پروسه ی از شیر گرفتن حلما خیلی طولانی بود چون خودم طولش دادم وگرنه حلما واقعا خیلی خوب همکاری کرد
من از بهمن شروع کردم وعده های حلما رو قطع کردم
اولین کاری که کردم نگاه کردم ببینم حلما چند وعده در روز شیر میخوره
دختره من ۵ وعده در روز شیر میخورد من برای شروع اول یکی از وعده های صبحشو قطع کردم
《داخل پرانتز بگم من شیر شب حلما رو از ۶ ماهگی قطع کردم》
بعد ۳ روزیکی از وعده های عصر و قطع کردم یه هفته وقت دادم تا عادت کنه دوباره ۱ وعده ی دیگه به همون روش قطع کردم حلما برای شیر تو تایمی که وعده هاشو قطع میکردم بهونه نمیگرفت پس چیزه خاصی نمیدادم فقط باهاش بازی میکردم و بیرون میرفتیم.
من قبل خواب ظهر و شب به حلما شیر میدادم یعنی عادت داشت با سینه بخوابه،من از اسفند پروسه قطع شیر و عقب انداختم دیدم دخترم همکاری میکنه پس گفتم گناه داره انقد زود بگیرم و گفتم اون دو وعده بمونه،دیگه دنبالش نبودم تا اردیبهشت
اول وعده قبل خواب ظهر و قطع کردم برای خوابوندنش توی تاب ریلکسیش میزاشتمش که بخوابه اینجا هم اذیت نشدم نه من نه حلما یه هفته تایم دادم که به این حالت عادت کنه نمیگم اصلا یادش نمیومد چون موقع خواب شیر میخورد میومد شیر میخواست و منم میخوابوندمش تو تابش چیزی نمیگفت تنها امیدش به شب قبله خوابش بود😂،واسه شبم تو همون تاب میخوابوندمش میخوابیدا ولی چند شبی دنبال شیر بود که باهاش صحبت کردم و قانع شد که شیری دیگه درکار نیست و تمام نه خودم اذیت شدم که شیر تو سینم جمع شه و درد بکشم نه حلما اذیت شد
سوالیم هست در خدمتم💛