امشب واقعا خسته شدم به معنای واقعی کلمه
ساعت یازده و نیم گرفت خوابید منم خوشحال که خداروشکر سروقت خوابید نیم ساعت بعدش بیدار شد و دیگه نخوابید
گفتم اوکی یک ساعت بازی داره بعدش میخوابونمش
دیدم نهههه خیررررر از این خبرا نیست
خوابش میاد ولی به مرحله مقاومت رسیده
انقدر این دوتا شینه منو میک زد و اون یکی رو هم محکم گاز گرفت و خون انداخت دیگه دوست داشتم سینه هامو از جاش بکنم 😐💔
دیگه گریه ام گرفت ولم نمیکرد عصبی شدم دست انداختم سینمو گرفتم ازش گفتم نمیدم همینجوری باید بخوابی انقدر جیغ زد و گریه کرد باباش بیدار شد جاشو برد تو اتاق بخوابه
دوباره دادم دیگه هی با غر و گریه یکمی خورد باز ول کرد و گرییییههه
پاشدم گرفتم بغلم چرخوندم انقد لالایی خوندم خوابید بلاخره
کلمه پیدا نمیکنم حرف بزنم انقدر کلافه ام
مثلا قرار بود هر چی بزرگ میشن بهتر بشه بعضی چیزا
دختر من از همون اول خواب براش بی معنی بود و مقاومت سخت داشت
خدایا خودت کمکم کن دلم نمیخواد مامان کم صبر و عصبی باشم
من فقط خسته بودم مگه میشه دو ساعت و نیم موام سینه ام رو بگیره ولی نخوابه باورتون میشه چشاش میرفت رو هم سریع باز میکرد 😐

۱۳ پاسخ

پسر منم امشب بد خواب شده بود نمیدونم چرا چندین بار بیدار شد و تو خواب نق میزد

عزیزم وقتی بچه میخوابه شب برقهاارا خاموش کن بزار تو سکوت بخوابه یکی دوبار تکرار شه دیگه میشه وایش عادت یا شایدم سیر نمیشه که بیدار میشه پسرمنم اونجوری بود ولی بابازی بهش غذا میدم شب کاملا میخوابه تا ساعت ۴ بعدش درحد نق بیدار میشه بهش شیر میدم هرجوری بچه عادت بدی اونجوری بزرگ میشه چون سنش رفته بالا باشیرت سیر نمیشه

اخ ازاین شرایط سخت دخترمنم ازاین بازیا زیاد در میاره درکت میکنم.

دختر من از ده شب ب بعد خوابش میاد عادتش دادم

خب چراااا بهش شیرخشک نمیدی و اینکه وقتس گشنش باشه از خواب بیدار میشه بعدشم اینکه تو باید باهاش ی برخورد جدی بکنی ک بفهم شبه و وقت خوابه کجا میخابونیش وقتی میخوابه کامل ناریکیه یا چطوریه اینارو بگو تا بهت بگم بعدش و

وااای چرا اینقدر کم میخوابن آخه پسر منم همینه من کم آوردم به جاش

رایان هم دقیقا همینجور شده بعد دقیقا از وقتی فهمیده من اثاث کشی دارم میخوام جا به جا شم بدتر شده انگار فهمیده😐😐

از من ب تو نصیحت واقعا تجربه کردم قبل ساعت یک و نیم دو رو خوابش حساب نکن وگرنه اسیری

وای دقیقا این مشکل منم بود امشب😥 تازه شیرم‌نمیخورد

په منی که از ساعت دوازده ظهر تا الان دوتا بچه ها م بیدارن 🥲🤕

وای خواهر امشب خیلیا خسته بودیم🥲

پسر منم یه موقعایی همینطور میشه شاید به خاطر دندوناشون باشه من دیگه شبا قبل خواب شیرخشک میدم واقعا کم آوردم از بس می چسبید بهم میخاستم بشینم زار بزنم

منم همینطوری بود اما سینه ندادم بیدار شد بازی کردم باهاش خسته شد بعد دو ساعت. الان راحت با شیر خوابید

سوال های مرتبط

مامان شیرین مامان شیرین ۱۳ ماهگی
به خدا کلافه شدم دیگه دیشب دخترمو بردیم بیرون تا اومدیم و اینا دیدم ساعت ۲ خوابوندم به سختی بعد یک ساعت بعدش بیدار شد دید باباش نشسته یعنی خواب بودا اما از خستگی نشسته بود بره سرویس همونجوری خوابش برده بود منم که تو کامنت قبلی گفتم چمه به همون دلیل حالم بد بود سر درد بدی داشتم تازه خوابیده بودم خلاصه دید باباش نشسته خودشوکشت که بره پیشش دیگه باباش بیدار شد اومد بردش که بخوابونتش نخوابید سه ساعته نخوابید دیگه شروع شد یه دور من یه دور باباش هی تکونش می‌دادیم نمی‌خواهید تا ساعت ۴/نیم تیکه باباش گفت تو بخواب من میبرمش میخوابونم تو اون اتاق سه ساعت نخوابید برد بازیش داد اورد من تازه خوابیده بودم باز بیدار شدم میخواست یخوابونه باز نخوابید دیگه کلافه شده بود اومدم بلند بشم گفت بخواب بعد کی و چطور خوابید نمیدونم یه دقیقه بیدار شدم دیدم دخترم به بدترین شکل تو بغلش خوابیده گردنش آویزونه خود شوهرمم نشسته خوابیده بود دیگه جاشو درست کردم دخترم خوابید خوابیدیم اما فکر دیگه آفتاب در اومده بود دقیقا چه ساعتی بود نمیدونم من باید میرفتم یه جایی صبح شوهرم هزارتا کار داشت دیگه خودمونو نتونستیم بلند کنیم
من ساعت ۱۲ بیدار شدم شوهرم تاالان نتونست بیدار بشه هی میرم بیدارش میکنم سر تکونم میده دیشب بهم میگه تقصیر توعه ساعت مشخصی برای خوابش نزاشتی بابا خب تصمیم منتظرش کنم دندون واکسن هزارتا چی دخیل میشن این بچه درست و سر ساعت نمیخوابه به خدا الان بیدار میشه احتمالا قهر کنه یا ناراحت بشه شایدم اعصابش خورد بشه که بیدار نشد و اینا کاش خودم دیشب میخوابوندم خودش امروز میرفت به مارش برسه اخه توان هم نداشتم به خدا