۳ پاسخ

اینجا که میام و پیامای مادرا رو میخونم .دلم میسوزه ب حال خودمون که هیچ جا دیده نشدیم هیچ.. تازه چقد سطح توقعات اطرافیان ازمون بالاست واقعا یه مادر بزرگترین و سخت ترین کاره دنیا رو انجام میده.من سه تا بچه مدرسه ای دارم و این چهارمین بچه ی منه با کوله باری از مشکلات و گرفتاری دست و پنجه نرم میکنم .گاهی اوقات ب خودم میام میبینم از روز قبل هیچی نخوردم از لرزش دست و بدنم یادم میاد گرسنمه.تمام زندگیم وقف همسر و بچه و نگران آینده و قسط و کرایه خونه و اینکه چطور میتونم و از چه راهی پس انداز کنم یا مثلا آخر ماه یه مبلغی بمونه من بتونم برم برا خودم دو تیکه لباس بخرم ...اینا رو نگفتم که بنالم اینا رو گفتم که بگم قهرمان زندگی مامانا فقط خودشونن.از هیچکسم هیچ توقعی ندارن همینکه بچه هاشونو سلامت و خوشحال ببینن مالک کل جهانن

منم یه وقتایی زانوهام درد میکنه میگم شاید به خاطر بالا رفتن وزنمه

من همجام درد میکنه انگار استخونام شکسته ولی چ میشه کرد باید صبر کرد فقط

سوال های مرتبط